مقالات
دانلود مقالات

 

در اين پژوهش ۴۰ نفر از زنان شاغل در مشاغل گوناگون (اعم از: كارمند (دولتي) و آزاد) به طور كاملا تصادفي نمونه گيري شده اند كه از قسمت هاي مختلف شهرستان كرج انتخاب شده اند.

جهت گردآوري داده ها در مورد اين شناخت و بررسي، پرسشنامه اي تنظيم شده است كه شامل ۲۲ سوال مي باشد كه اين سوالات در رابطه با اهداف پژوهش تنظيم و مشخص شده اند كه از قبل سوالاتي در اين باره مطرح شده بود. از جمله:

– آيا بين درك سرپرست و ميزان تحصلات رابطه وجود دارد؟

– آيا بين مسابقه خدمت و درك سرپرست رابطه وجود دارد؟

– آيا بين شغل همسر – سمت – ميزان تفاهم و همفكري با همسر رابطه وجود دارد؟

– آيا بين تعداد فرزندان و ساعات اضافه كار رابطه وجود دارد؟

و .

كه اين سوالات و گونه و نحوه پاسخ گويي آنها توسط جداول دو بعدي و سه بعدي مورد بررسي قرار گرفته اند در نهايت نتايج حاصله ذكر شده است.

مقدمه:

حيات انسان در جامعه با كار عجين شده است، جانداران ديگر زندگي خود را مديون مواهب طبيعت و غرايز خويش هستند و بدون تفكر و تلاش ويژه و با بهره گرفتن از مواهب طبيعت زندگي مي كنند. انسان تنها در دوراني كوتاه از تاريخ در وضعيت صرفا طبيعي زيسته است و به سد جوع قناعت كرده است. بشر از همان سپيده دم تاريخ، با به كارگيري هوش و آگاهي و فعاليت هاي پيچيده مغزي خويش به ابزارسازي پرداخته است و ماده و طبيعت را به خدمت خود درآورده است. او به آنچه مستقيم در دسترسي داشته است، اكتفا نكرده است و بلكه همواره در تلاش و تكاپو و جست و جو بوده است تا با بهره گرفتن از آنچه در دسترس دارد به آنچه در دست ندارد، اما نياز به آن را احساس مي كند دست يابد و بدين ترتيب كار وي هر روز پيچيده تر شده و از مرحله طبيعي و غريزي بيشتر فاصله گرفته است و بدين گونه جنبه فرهنگي كسب كرده است. (توسلي، غلامعباس، جامعه شناسي كار و شغل، صفحه ۳)

علل كار كردن:

ارضاي نيازهاي جسماني كه از طريق كسب پول در مقابل انجام كار حاصل شود، نمي تواند تنها لازم و كافي براي كار كردن محسوب گردد، ارضاي نيازهاي رواني و اجتماعي نيز از تعيين كننده هاي علت مهم در اشتغال و نوع آن به شمار مي روند. به نظر ميننجر (Minniger) (1952) عواملي را كه موجب كار كردن مي شوند، مي توان به شرح زير برشمرد:

۱- كار كردن وسيله اي براي صرف ا نرژي در راه مطلوب است. (حفظ تعادل فيزيولوژيكي)

۲- كار كردن وسيله اي براي ايجاد روابط اجتماعي با ديگران است.

۳- از طريق كار، فرد خود را جزئي از جامعه محسوب مي دارد.

۴- از طريق كار كردن، انسان به ارزشيابي توانايي ها و مهارت ها و نيز كشف محدوديت هاي خود مي رسد.

۵- كار كردن نشانه اي از بلوغ و بزرگسالي است، يعني تا زماني كه فرد شغلي به دست نياورده است، خود را مستقل نمي داند و به عنوان عضوي وابسته به اعضاي خانواده با آنها زندگي مي نمايد.

دانش و ظرفيت علمي نيروي انساني هر جامعه مهمترين عامل در بهره برداري بهينه از منابع مادي و معنوي و اساسا توسعه فرهنگي و اقتصادي آن جامعه است. بنابراين جامعه هايي كه قصد دارند در مسير توسعه گام بگذارند، بايد بتواند از نيروي انساني خويش اعم از زن و مرد به نحو احسن استفاده كند. زيرا تنها عاملي كه سرعت و آهنگ رشد و توسعه اقتصادي – اجتماعي هر كشوري را تعيين مي كند، منابع انساني آن جامعه است. (دان بلانت، مارك جكسون، اقتصاد كار و نيروي انساني، صفحه ۸)

جامعه انساني متشكل از زنان و مرداني است كه در روابط متقابل اجتماعي قرار گرفته است و هم يك از دو جنس، در عين وابستگي متقابل به يكديگر، نقش و كاركرد ويژه اي را بر عهده گرفته اند. بي ترديد زنان به عنوان نيمي از جمعيت تاثير مستقيمي در پيشرفت و توسعه جامعه دارند و استراتژيهاي يك جامعه توسعه يافته بايستي حتما بر مبناي مشاركت فعال هر چه فعال تر بانوان در امور اقتصادي، سياسي و اجتماعي طراحي گردد. در ديدگاه اسلام و مقررات مربوط به آن، ميزان مسئوليت هاي سياسي – اقتصادي و اجتماعي بانوان نسبت به مردان به نحو اصولي و واقع بينانه اي داراي تفاوت هايي است كه رعايت نكردن آن باعث بروز مشكلات جدي در ساختار جامعه و به ويژه خانواده مي شود. همانطور كه تلقي تفاوت بين زن و مرد به عنوان تبعيض، در جامعه مشكلات و فشارهايي را بر زنان، به ويژه زنان شاغل تحميل مي كند كه نهايت باعث كاهش كارايي و انگيزه در زنان مي گردد. (دان بلانت، مارك جكسون، اقتصاد كار و نيروي انساني، صفحه ۱۱)

وقتي زنان نقش هاي زنانه را كنار مي گذارند و فعالانه در زندگي اجتماعي شركت مي كنند، نه تنها از طريق سيستم اجتماعي تشويق نمي شوند، بلكه در داخل جامعه زنان نيز مورد حمايت قرار نمي گيرند.

زنان در جامعه نقش هاي متعددي دارند كه هم در داخل خانواده و هم در خارج آن بايد به آنها بپردازند:

الف- نقش زن در تغذيه و رشد

ب- نقش زنان در تعليم و تربيت

پ- نقش زن به عنوان همسر و شريك زندگي(ساروخاني، باقر، جامعه شناسي خانواده، صفحه ۹)

در سيستم سرمايه داري، زنان را به واسطه ضعف جسماني و غيره فاقد قدرت مي دانند و لذا حضور زن در مسائل اجتماعي و سياسي را در توان آنان نمي بينند و سلطه پدر سالاري را ناشي از آن مي دانند كه مردان قدرتمند هستند و بايد زنان را تحت سلطه داشته باشند، سلطه پدر سالاري، سرمايه داري حضور زنان را در كار مانع شده است و آنجا كه زنان به كار مشغول هستند، به انواع تبعيضات از نظر دستمزد، نحوه استخدام، بازنشستگي، تسهيلات رفاهي و امكانات ارتقا دچار مي شوند، اما اسلام، با تفكر عادلانه و همه جانبه خويش، چهره سازنده اي از زنان ترسيم مي كند و زنان را پرورش دهندگان افراد و قدرتمندان و رجال علمي و سياسي جامعه معرفي مي نمايد. (كبيري، قاسم، مباني رفتار سازماني، صفحه ۱۴)

اسلام سلامتي اركان فرهنگي جامعه را در سلامت نقش زنان مي داند و نيز ارزشهاي فراواني را به آنها مي دهد. از بررسي آيات قرآن كريم چنين بر مي آيد كه زنان، دوشادوش مردان مورد خطاب الهي قرار گرفته اند.

به نظر مي رسد كه در درجه اول اين خود زنان هستند كه بايد با توجه به مشكلاتي كه برايشان ملموس و عيني ا ست، راهكارهاي مناسب براي حل اين مشكلات و يا لااقل كم كردن آنها، ارائه دهند. مهمترين مسئله اي كه براي زنان شاغل امروز كشورمان وجود دارد، چگونگي ايفاي نقش هاي سنتي كه فرهنگ، عرف و شرع ما بر دوششان نهاده است و هماهنگي اين نقش ها با نقشي كه مسئوليت هاي اجتماعي و اقتصادي زنان در دنياي امروز ايجاب مي كند. (ساروخاني، باقر، جامعه شناسي خانواده، صفحه ۱۷)

در آستانه قرن بيست و يكم، زنان متوجه شده اند كه به منظر نشان دادن دانش و توان كاري خود لزومي ندارد كه بيش از حد كار كنند و از اينكه مردان نيستند، خود را مقصر بدانند. زنان امروز درك كرده اند كه هم مي توانند حربه خود را داشته باشند و هم ويژگي هاي خود را حفظ كنند و نه تنها خود را به دنياي مردان وفق ندهند، بلكه شيوه هاي خاص خود را به جامعه بشناسانند. زنان تلاش را آغاز كرده اند تا خود را تعريف كند و ساختارهايي براي زندگي كاري كه مناسب آنها باشد، بيابند. زنان موقعيت مساوي را جست و جو مي كنند و نه موقعيت مشابه با مردان را.

گرچه به نظر مي رسد در شرايط كنوني مردان آمادگي كافي براي درك تغييرات در سيستم ها، در عرف ها، الگوها و ساختارها را ندارند. ولي به طور يقين تنها مديران مرد بالغ و رشد يافته مي توانند به آگاهي كامل درباره شخصيت و شايستگي زنان برسند. اين فرآيند اكنون آغاز شده است. بنابراين درك و تفاوت ها و اصلاح در رفتارهاي نقش مديريت ضروري به نظر مي رسد. زنان كشورهاي مختلف جهان – از جمله كشورهاي در حال توسعه – نيز در حال شكستن سقف شيشه اي خود هستند. (اصطلاحي كه به فشار گوشه نشيني و عزلت تعجب آميز عليه زنان اطلاق مي شود.) (باقريان، ميترا، نگرش نوين به اشتغال زن در ايران، صفحه ۱۶)

خانم لينداوبرت (Linda vebret) مي گويد: «ما مي توانيم نسبت به آينده اميدوار باشيم، چرا كه زمينه براي تداوم پيشرفت در مشاغل مديريت و نقشي قوي تر در رهبري زنان به وجود آمده است.» (باقريان، ميترا، اشتغال و بيكاري زنان از ديدگاه توسعه، صفحه ۳)

نتايج تحقيقاتي پيرامون ده ها كشور جهان به عمل آمد كه حاكي از حضور زنان در بازار كار حتي در بسياري از كشورها كه زنان عمدتا محدود به ايفاي نقش نسبي خود هستند، به سرعت در حال گسترش است. افزودن بر آن بسياري از زنان به طور فزاينده در حال ايجاد مشاغلي از آن خود هستند. خيلي از خانم ها تنها به دليل اينكه احساس كرده اند قابليتها و استعدادهايشان به مراتب بيش از كار كردن در شركت ها است و در نتيجه آنجا را ترك كرده و خود به دنبال اشتغال زايي رفته اند. هر چند كه به طور متوسط ۲۰% از مشاغل مديريت در سراسر جهان در اختيار زنان است. آنها هنوز هم در برابر سقف شيشه اي دست و پاگير، از فعاليت باز مانده اند. حتي در كشورهايي كه حداقل محدوديت براي زنان وجود دارد، مانند استراليا، كانادا، امريكا، سهم زنان در مشاغل مديريتي و رهبري از ۳% بيشتر تجاوز نمي كند. علاوه بر آن زنان هنوز نسبت به مردان حقوق و امتيازات كمتري دريافت مي كنند. در آمريكا، كشوري كه زنان ۴۶% نيروي مديريت را به عهده دارند، ميانگين درآمد هفتگي آنان ۶۸% نسبت به مردان است. بالاخره در بسياري از كشورها، خانم ها هنوز شهروند درجه دو محسوب مي شوند، براي جبران حقوق از دست رفته زنان، پيشنهادهاي زير عنوان شده است:

۱- كشورها بايد براي تساوي فرصت ها، قوانين موكد و اجباري وضع نمايند.

۲- صنايع خدماتي بايستي توسعه يابد.

۳- امكانات تحصيلي بيشتر و بهتري براي زنان فراهم آيد.

۴- خانم نيز خود بايستي فعاليت بيشتري در جامعه داشته باشند. (دان بلانت، مارك جكسون، اقتصاد كار و نيروي انساني، صفحه ۲۳)

* ان شاءا. كه در تمام مناصب شغلي صداقت زنان را قدر بدانند و براي پشتكار و اعتماد به نفس زنان ارزش قائل شوند.

بيان مسئله:

يكي از عمومي ترين مسائل زنان در مشاغل مسئول و مهم اين است كه افراد چگونه مي توانند مسئوليت هاي خانوادگي را با كار شديد، دقيق و خسته كننده تطبيق دهند. اين قبيل زنان معمولا مي توانند براي خدمات خانگي خود، مبلغ مناسبي بپردازند، به طور كلي مسئله كمك به زنان شاغل در وظايف خانگ به عنوان يكي از مسائل رفاه اجتماعي شناخته شده است. ليكن با وجود پزشكان، مهندسين، دانشمندان و ساير متخصصين عالي مسئله به صورت يك مشكل ملي جلوه گر مي شود. از طرفي مشكلات مربوط به محيط كار نيز سواي مشكلات خانه بر دوش زنان شاغل سنگيني مي كند. مشكلاتي مثل رابطه با همكاران، حقوق و مزايا و سرپرستي كه در كنار تاهل بچه داشتن و غيره جز مسائل قابل بررسي در مورد زنان است. لزوم اين بررسي ما را بر آن داشت تا تحقيقي در مورد مسائل و مشكلات زنان شاغل را انجام دهيم تا شايد بتوانيم گوشه اي از اين مسائل را حل نموده و يا احيانا راهكارهايي براي بهبود وضعيت اشتغال بيابم.

با آنكه انجام امور خانه توسط زنان به صرف انرژي، وقت و زحمت زياد احتياج دارد، اما اين كارها به عنوان كارهاي غير مولد ارزيابي مي شوند و اين مسئله براي زنان شاغل استثماري دوگانه است. زن در نقش مدرن و امروزي خويش كه همان مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي – اقتصادي و سياسي است. ساعاتي از روز را در خارج از خانه به سر مي برند، اما همان نقش فرهنگي و سنتي سابق در خانه در انتظار او است. تمامي كارهاي معمول زنان خانه دار غير شاغل، به علاوه رسيدگي به تحصيل فرزندان، مديريت در خانه و . . (باقريان، ميترا، نگرش نوين به اشتغال زن در ايران، صفحه ۲)

زنان شاغل اغلب خسته اند. خستگي جسمي و روحي و در مقابل تمامي اين زحمات به طور تك و تنها در خانه پاداشي دريافت نمي دارند و بلكه هميشه لرزش اعضاي خانواده در انتظار آنها است. شوهران ناراضي و فرزندان طلبكار، تنها قاضيان زنان شاغل هستند. زنان در كار خارج از خانه نيز كمتر از مردان فرصت ابراز وجود دارند.

معمولا كساني كه فعاليت اقتصادي منظمي ندارند، كساني هستند كه يا ازدواج نكرده اند و يا بچه ندارند و اغلب نيز در مشاغلي هستند كه تداوم نقش خانه آنها است. نظريات طرفداران حقوق اجتماعي زنان، نشان مي دهد كه چگونه موقعيت زنان در بازار كار برخي از سيستم هاي جامع اجتماعي است كه زن در آن مقام پايين تري دارد.

ايجاد اعتقاد و باور جدي به لزوم حضور زنان در صحنه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور و ضرورت ارتقاء سطح دانش آنها از طريق تعيين اهداف و سياست هاي خاص در برنامه هاي توسعه و لزوم اجرايي وزارتخانه ها و سازمانها و نهادهاي فرهنگي و آموزش ضروري مي باشد و در ضمن تعيين اهداف كمي و كيفي براي جذب نيروي متخصص زن و رفع تبيعضيات شغلي براي زنان تحصيل كرده و بهره برداري بهينه از استعدادها و توانايي هاي زنان بايد از جمله برنامه هاي مورد بحث باشد.

در محيط كار بايد گفت كه عواملي كه در رضايت شغلي و كاهش تنش هاي محيط كار موثر مي باشند، شامل سياست ها، خطي مشي سازمان – مديريت صحيح، كنترل و نظارت و قدرداني، تعويض اختيار و غني سازي شغلي مي باشند.

***ممكن است هنگام انتقال از فايل اصلي به داخل سايت بعضي متون به هم بريزد

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۸:۲۳:۲۱ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 7
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی