موضوع:
بررسي وضعيت آلودگي باغات پسته به نماتد مولد غده ريشه و تعيين گونه غالب ,شدت آلودگي و پراكنش آن در شهرستان سبزوار
استاد راهنما:
دكتر علي اسكندري
استاد مشاور:
مهندس امير ريوندي
تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
چكيده
به منظور تعيين دلايل ضعف و پژمردگي و كاهش رشد و زردي درختان پسته در سالهاي اخير در باغات پسته شهرستان سبزوار، طي ماههاي فروردين و تير ۱۳۹۰ ، ۴۰ نمونه از ريشهها و خاك اطراف آن به طور تصادفي، از سراسر مناطق پستهخيز اين شهرستان، جمعآوري شد.
براي اثبات بيماريزايي و تكثير نماتد، تودههاي تخم را از روي گرههاي ريشه آلوده به نماتد، جدا كرده و سپس رقم حساس گوجهفرنگي (رقم رد كلود) را با يك كيسه تخم، آلوده نموده و بعد از حدود ۲ ماه، ماده بالغ از داخل گرههاي ايجاد شده روي ريشهها، لاروهاي سن دوم آنها از داخل توده تخم و نرها ازخاك، جدا گرديد.
از انتهاي بدن ماده بالغ (Perineal Pattern) برشي تهيه شد. بعد از تهيه اسلايد از برشهاي انتهاي بدن مادههاي بالغ، لاروسن دوم و نرها، اسلايدها با بهره گرفتن از كليد شناسايي Jepson 1987، از نظر خصوصيات مرفولوژيكي و مرفومتريكي مورد بررسي قرار گرفت.با توجه به مشخصات مرفولوژيك و مرفومتريك آنها، گونه شناسايي شده در تمام نمونههاي آلوده، Meloidogyne javanica بود كه گونه غالب نماتد ريشه باغات پسته شهرستان سبزوار به شمار ميرود.نقشه پراكنش و شدت آلودگي براساس نقاط جغرافيايي ثبت شده(GIS) نيز تهيه گرديد.
مقدمه
پسته (Pistacia vera L.) متعلق به تيره سماق (Anacardiaceae) است. جنس Pistacia داراي ۱۱ گونه است كه همگي آنها از خود تربانتين يا سقز ترشح ميكنند. گياهان اين تيره به صورت درخت يا درختچه هستند (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).
سرزمين ايران قرنها بدون رقيب عمدهترين توليدكننده پسته جهان بوده است ولي در حال حاضر كشورهاي ديگري در زمينه توليد و تجارت پسته به رقابت با ايران پرداختهاند (ابريشمي، ۱۳۷۳).
توليد پسته در ايران يكي از منابع مهم ايجاد درآمد براي باغداران پسته و اقتصاد ملي محسوب ميشود. در سال ۱۳۹۰ تقريباً ۳/۳درصد از ارزش صادرات غيرنفتي كشور را، صادرات پسته تشكيل ميدهد كه درآمد ارزي حاصل از آن سالانه حدود ۴ ميليارد دلار گزارش شده است (اتاق بازرگاني،۱۳۹۰).
تقريباً ۳۰ بيماري براي پسته در جهان گزارش شده است. خاك منشأ بيماريهايي مخصوصاً گموز، پژمردگي ورتسليومي و نماتد مولد غده ريشه Meloidogyne است كه بيماري در پسته ايجاد نموده و از بيماريهاي مهم پسته در جهان است (۱۹۹۱ ,.Ogawa et al).
نماتدهاي انگل گياهي يكي از عوامل بازدارنده رشد محصولات زراعي و باغي بوده و خسارتهاي ناشي از آنها بر محصولات اساسي و محصولات مهم اقتصادي به ترتيب بالغ بر ۷/۱۰% و ۱۴% بوده كه اين خسارات بالغ بر يكصد ميليارد دلار آمريكا در سال ۱۹۸۴ در جهان تخمين زده شده است (, ۱۹۸۷ Sasser and Freckman).
در ايران اولينبار نماتدهاي مولد غده ريشه در باغات پسته از رفسنجان در سال ۱۳۴۵ توسط صامت شناسايي شده است (فريور مهين،۱۳۶۵).
نماتد مولد غده ريشه مي تواند علاوه بر ايجاد بينظمي در جذب و انتقال آب و مواد مغذي توسط گياه، باعث ايجاد استرس در گياهان نيز ميشود. تلقيح نماتد مولد غده ريشه در بادمجان، بدون استرس رطوبتي، باعث ايجاد كلروز و كاهش سنتر رنگدانهها ميشود( et al., 2009 Shaukat).
علاوه بر اين، اثرات متقابل دوپاتوژن قارچ عامل پژمردگي Fusarium oxysporum و نماتد مولد غده ريشه Meloidogyne incognita باعث ميشود كه خسارات وارده بر گياه، بيشتر از مجموع خساراتي كه هر يك از اين عوامل بيماريزا جداگانه وارد ميسازند، بوده است.
به عبارتي نماتد باعث شكسته شدن مقاومت گياه به قارچ، عامل پژمردگي ميشود (حسينينژاد و واجد خان، ۱۳۷۹).
با توجه به اينكه استان خراسان رضوي و شهرستان سبزوار از توليدكنندگان مهم پسته در ايران است و بتازگي در باغات پسته ضعف و خشكي در درختان مشاهده شده است، سعي در اين است كه به اين حقيقت برسيم كه آيا دليل ضعف درختان پسته، نماتد مولد غده ريشه است و گونه غالب نماتد ريشه گرهي و شدت آلودگي و پراكنش گونه غالب در شهرستان سبزوار را تعيين نماييم.
- مشخصات جغرافيايي و آب و هوايي منطقه
- موقعيت جغرافيايي شهرستان سبزوار
منطقه مورد پژوهش در طول جغرافيايي ۵۷ درجه، ۴۰ دقيقه و ۳۰ ثانيه شرقي و ۴۵ درجه، ۲۰ دقيقه و ۴۰ ثانيه عرض شمالي قرار دارد. مساحت اين محدوده ۲۰۵۰۲ كيلو متر مربع است كه ۸۰/۱ وسعت كشور را در بر مي گيرد (تصوير ۱-۱).
آب و هواي منطقه ي تحقيق به علت وجود ارتفاعات و همچنين مجاورت با كوير، متنوع و به واسطه قرار گرفتن در سه جلگه ي موازي با ارتفاعات و كوير، ميزان بارندگي و پراكنش آن نيز متغير است. وجود شرايط فوق و ديگر شرايط اقليمي باعث گرديده است كه اين شهرستان از هر دو نوع قنات دشتي و كوهستاني با پراكنش متنوع محيطي برخوردار باشد.
مطالعات انجام گرفته نشان ميدهد كه متوسط ساليانه بارندگي در منطقه مورد پژوهش ۶/۲۰۹ ميليمتر است كه از ۱۵۰ ميلي متر در مناطق خشك تا ۲۸۰ ميلي متر در مناطق كوهستاني متغير است. همچنين مطالعات آناليز باد منطقه، بيانگر شرقي بودن باد غالب است كه به ترتيب ۴۲/۱۷، ۶۲/۳۲، ۰۸/۱۷ و ۴۹/۱۰ درصد از مجموع بادهاي بهار، تابستان، پاييز و زمستان منطقه را به خود اختصاص داده است(جدول۱-۱)(جدول ۱-۲) (دادرسي سبزوار، ۱۳۸۳).
پيشينه درخت پسته
از خاستگاههاي اوليه درختان پسته ميتوان به ايران، افغانستان، تركمنستان، سوريه و فلسطين اشاره كرد. پارهاي از منابع نيز، سواحل مديترانه و خصوصاً كرانههاي شرقي اين دريا را، مبدأ نخستين درختان پسته معرفي كردهاند. به طور كلي سرزمينهاي فوق در قاره آسيا و در فاصله بين كرانه رود جيحون (در شرق) تا سواحل درياي مديترانه (در غرب)، به مسافت حدود ۱۴۷۰۰۰۰كيلومتر، قرار گرفته و بين ۳۲ تا ۴۰ درجه عرض شمالي، واقع شدهاند.
پرورش درختان پسته براي نخستين بار در نواحي غربي خراسان صورت گرفته است، اين اقدام در عصر پارتها تا اوايل دوره ساسانيان، در نواحي مستعد ايالت پارت (خراسان)، در حد فاصله شرق و جنوب غربي گرگان تا ناحيه سبزوار و از سبزوار به جانب مناطق جنوبي نيشابور تا ناحيه قهستان، انجام پذيرفته است (علوي، ۱۳۷۸).
پسته در آغاز عصر مسيحيت، ابتدا به حوزه مديترانه و سپس در سال ۱۸۵۶ به اروپا و در سال ۱۸۹۰ به كاليفرنيا رسيده است و در سال ۱۹۰۴ اولين درخت آن در ايستگاه تحقيقاتي «چيكو» كاشته شده است (درويشيان، ۱۳۷۸).
بقايايي از پستهزارهاي انبوه سبزوار تا اواخر قرن ششم برجاي بوده، زيرا ابوالحسن بيهقي تأكيد كرده كه در زمان او، درختان پسته در ديههاي جلين و ايزي و نوقاريز مرغوب و معروف بوده است (ابريشمي، ۱۳۷۳).
شايد كهنترين سند درباره پيشينه تاريخي كشت پسته در ايران را بتوان سفرنامه هرودت، تاريخدان نامي يوناني، دانست (محمدخاني، ۱۳۷۶).
۱-۲-۲- ويژگيهاي گياهشناسي و گونههاي مهم پسته
واژه «پيستاسيا» كه همان جنس پسته است از نام فارسي آن يعني پسته برگرفته شده است. درخت پسته اهلي ( Pistacia vera) گياهي نيمه گرمسيري، وابسته به تيره سماق Anacardiaceae يا تيره پسته، ازگياهان دولپهاي و جدا گلبرگان است . جنس پسته داراي ۱۱گونه است كه گونههايي از آنها از خود، تربانتين يا سقز ترشح ميكنند (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).
گياهان اين تيره به صورت درخت يا درختچهاي است.اين تيره از ۷۵جنس و ۶۰۰ گونه تشكيل يافته كه بيشتر در مناطق بين استوايي و معتدله پراكنده است (ابريشمي، ۱۳۷۳ و اسماعيلپور، ۱۳۸۳).
مهمترين گونههاي درختان پسته به شرح زير است:
Pistacia vera P. integerrima
- khinjuk P. lentiscus
- mutica P. chinensis
- atlantica P. terebinthus
- mexicana P. oleosa
اين گياهان دو پايه، خزانكننده (گونههاي موجود در ايران)، داراي برگهاي مركب ۵-۳ برگچهاي، بدون گوشوارك ميباشند (اسماعيلپور، ۱۳۸۳).
درخت پسته داراي برگهاي شانهاي مركب است و هر برگ يك جوانه جانبي را دربرميگيرد. اكثر جوانههاي جانبي به گل آذين اوليه مبدل ميشوند و يك محور اصلي را تشكيل ميدهند كه در سال بعد، محل توليد خوشههاي پسته خواهد بود. بنابراين خوشههاي پسته به صورت جانبي بر روي چوب يكساله ميرويند (راد، ۱۳۷۴ و محمدخاني، ۱۳۷۶ و علوي، ۱۳۷۸).
از نظر گياهشناسي ميوه پسته، در رديف ميوههاي شفت گروهبندي ميشود. ميوههاي شفت متشكل از سه قسمت لايه برونبر خارجي (Exo carp)، لايه ميانبر گوشتي (Meso Carp) و لايه درونبر سخت (Endo carp) هستند كه درونبر، هسته را ميپوشاند. تفاوت ميوههاي شفت در بخش خوراكي آنهاست. در پسته و بادام هسته به خوراكي ميرسد، در حالي كه در ساير ميوهجات، هسته سخت است و ميانبر گوشتي به عنوان بخش مأكول، مورد استفاده قرار ميگيرد (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱ و صداقتي و همكاران، ۱۳۸۹).
درخت پسته دو پايه است، يعني براي توليد ميوه به وجود هر دو درخت نر و ماده نياز است. گل درخت ماده فاقد گلبرگ و غدههاي شهدساز بوده، بنابراين زنبورهاي عسل را به خود جلب نميكند. گرده گل توسط باد پراكنده ميشود (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).