بيماري لكه خرمايي گندم (ناشي از بيمارگر قارچي Pyrenophora tritici-repentis)، عامل مهم خسارت و افت عملكرد در بسياري از مزارع گندم(Triticum aestivum) جهان، خصوصاً در مناطق داراي كشت به روش خاكورزي حفاظتي و يا فاقد شخم، محسوب ميگردد كه در كشور ما نيز، در استانهاي شمالي (گلستان و مازندران) در چند سال اخير شيوع يافته است. جهت مطالعه جنبه هاي مختلف اپيدميولوژيكي اين بيماري در استان گلستان و تعيين پراكنش بيماري و چگونگي تاثير سمپاشي قارچكش پروپيكونازول با دوز ۷/۰ ليتر در هكتار در شرايط مزرعه، از ۳۰مزرعهي گندم در ۳ منطقهي شرق استان گلستان (ايمر، مينودشت و آقآباد)، در اطراف ايستگاه هواشناسي در سال زراعي ۹۰-۸۹ مورد ارزيابي قرار گرفت در طول فصل، ضمن انجام بازديدهاي منظم، مقدار بيماري به صورت دو متغير درصد وقوع و شدت متوسط به صورت هفتگي يادداشتبرداري گرديد. تجزيه و تحليل آماري دادههاي ثبت شده نشان داد كه اختلاف آلودگي مزارع در سه منطقه مورد بررسي، از لحاظ وقوع و شدت، معنيدار نبود.، اما از نظر سطح زير منحني پيشرفت بيماري (AUDPC) و مقدار استاندارد شدهي آن (SAUDPC) اختلاف معنيداري بين مناطق وجود داشت(P≤۰/۰۵). از بين مناطق اجراي طرح، منطقهي ايمر با درصد وقوع بيماري۱۰۰ و شدت متوسط ۲۹/۳۲ درصد، بيشترين مقدار بيماري را به خود اختصاص داد. در تيمارهاي سمپاشي و عدم سمپاشي ميان متغيرهاي مورد بررسي تفاوت كاملاً معنيدار (P≤ ۰.۰۱) مشاهده گرديد. مقايسه شدت نهايي بيماري در تيمارها در مناطق اجراي تحقيق و كاهش شدت نهايي بيماري در تيمارهاي سمپاشي شده در مناطق ايمر به ترتيب از ۴۸ به ۱۶ درصد، در آق آباد از ۵۳ به ۴۷ درصد و در مينودشت از ۳۹ به ۱۸ درصد بود. افزايش وزن هزاردانه و عملكرد محصول به ترتيب به ميزان ۳ گرم و ۴۰۰ كيلوگرم در هكتار بود. با توجه به اين آمارها ميتوان نتيجه گرفت كه استفاده از سموم قارچكش در زمانخوشه دهي مي تواند از مقدار بيماري كاسته و باعث افزايش عملكرد گندم گردد. مدلهاي نهايي در تعيين رابطه وقوع و شدت، بر اساس ضريب تبيين (R2)، ميانگين مربعات خطا (MSE) و نمودار باقيماندههاي آناليز رگرسيون دادههاي خام و مجدداً تبديل شده ساخته شدند. بر اساس ايجاد برازش با دادههاي مزارع و صحت پيش بيني (تبديل برگشتي داده ها)، مدل آلومتري (تبديل لگاريتم طبيعي) به عنوان مناسبترين مدل در سطح مزارع انتخاب گرديد.
واژههاي كليدي: Drechslera tritici-repentis، لكه خرمايي، استان گلستان، كنترل شيميايي، وقوع و شدت بيماري، اپيدميولوژي.
گندم با نام علمي Triticum aestivum L. گياهي است يكساله از خانواده Poaceae كه از لحاظ اقتصادي و تغذيهاي، يكي از مهمترين محصولات غلهاي استراتژيك در جهان و ايران به شمار ميآيد.گندم مهمترين غله نواحي معتدله ميباشد ولي در ارتفاعات بلند و نواحي گرمسيري و همچنين در نواحي كم ارتفاع گرم هم گسترش يافته است. توليد گندم بين عرضهاي ۳۰ و ۶۰ درجه شمالي و ۲۷ و ۴۰ درجه جنوبي متمركز شده است. منطقه پيدايش گندم ابتدا در سوريه و فلسطين بوده و از آنجا به مصر و بينالنهرين وسپس به ايران آمده و از طريق ايران به هندوستان، چين و روسيه و بالاخره به اروپا رفته و سپس به ساير نقاط دنيا انتقال يافته است. بر اساس مطالعات انجام شده توسط سيميت، توليد گندم در كشورهاي در حال توسعه به مقدار ۵۴ درصد كل توليد افزايش يافته است. در حالي كه در كشورهاي توسعهيافته، افزايش آن ۴۶ درصد كل توليد بوده است، افزايش توليد بيشتر به علت استفاده از ارقام پاكوتاه، پرمحصول سازگار شده و عمليات بهزراعي بوده است.
امروزه گندم تقريبا ۲۰درصد زمينهاي زير كشت جهان را اشغال كرده و مهمترين كالاي كشاورزي در تجارت بين المللي است. بيشتر گندم در نيمكره شمالي كشت ميشود. آمريكاي شمالي، اروپا و چين بيش از ۸۰ درصد گندم جهان را توليد مي كنند. طبق آمار بدست آمده از سازمان خواربار كشاورزي([۱]FAO) ميزان توليد گندم در جهان در سال ۲۰۱۰ برابر با ۶۵۱.۴ ميليون تن ميباشد و اتحاديه اروپا و چين و هند رتبه اول تا سوم توليد در جهان را به خود اختصاص دادهاند. از اين ميان ايران با داشتن مساحت زير كشتي معادل ۶۰۶۱۰۰۰ هكتار و حدود ۹۸/۱ درصد از مساحت زير كشت گندم جهان، در جايگاه سيزدهم توليد جهاني قرار دارد. استان خوزستان با ۱۰ درصد كل اراضي گندم كشور، بيشترين سطح و پس از آن استانهاي كردستان، كرمانشاه، آذربايجان شرقي، خراسان رضوي به ترتيب با ۸، ۷، ۷، ۷ درصد كل اراضي گندم كشور، مقامهاي دوم تا پنجم را دارا مي باشند.
ميزان توليد گندم كشور بيش از ۱۵ ميليون تن برآورد شده است كه۹۳/۶۶ درصد آن از كشت آبي و مابقي از كشت ديم بدست آمده است. استان فارس عليرغم رتبه چهارم از نظر سطح با ۹درصد از توليد گندم كشور، با استان خوزستان در جايگاه نخست قرار گرفته است.
مقدمه و تاريخچه بيماري:
بيماري لكه خرمايي كه توسط بيمارگر قارچي Drechslera tritici-repentis(Died) Shoemaker ايجاد ميشود، و يكي از بيماريهاي شايع گندم در تمام نقاط مختلف دنياست، زيرا شرايط رطوبتي كه براي توليد محصول مناسب است سبب توسعه بيشتر اين بيماري ميگردد (Martens et al., 1994). اين بيماري اكثر گونههاي غلات را مورد حمله قرار ميدهد و به تنهايي يا به همراه ساير بيماريهاي برگي مي تواند مشكلساز باشد. بروز اپيدميهاي شديد بيماري موجب چروكيدگي بذور و در نتيجه كاهش قابل توجه عملكرد و وزن بذور خواهد شد (Prescott et al., 1986; Wiese, 1991). بر اساس گزارش موسسه پژوهشي CAB، اين بيماري در سال ۱۳۷۱ از ايران گزارش شده است (Anonymous, 2005). فروتن و همكاران (۱۳۷۴) اين بيماري را براي مزارع گندم استان مازندران و در سال ۱۳۸۹ شيوع گسترده آن را بر روي تمام لاينها و ارقام تجاري آن استان گزارش نمودند (فروتن و همكاران ۱۹۹۵؛ دهقان ۲۰۱۰؛ فروتن و همكاران۲۰۱۰).
اسامي بيماري و عامل بيماري زا:
- اسامي عمومي بيماري:
لكه برگي گندم (Wheat Spot)، لكه برگي زرد (Yellow Spot)، لكه خرمايي (Tan Spot) (Stromberg, 1996)
جايگاه تاكسونوميكي عامل بيماري:
Kingdam: Fungi
Division: Ascomycota
Family: Pleosporaceae
Anamorph: Drechslera tritici-repentis (Died) Shoemaker