هدف اصلي اين پژوهش بررسي رابطه استرس شغلي و سلامت روان با تاكيد بر نقش واسطهاي راهبردهاي مقابلهاي در كارمندان، بود. بدين منظور، از بين كارمندان سازمان جهاد كشاورزي استان زنجان در سال 1393، با استفاده از فرمول كوكران 241 نفر (214 نفر مذكر و 27 نفر مؤنث)، به شيوهي نمونهگيري تصادفي طبقهبندي شده، انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه استرس شغلي هلريگل و اسلوكام، پرسشنامه سبكهاي مقابله با رويدادهاي استرسزا (CISS) و پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ و هيلر (GHQ-28)، مورد ارزيابي قرار گرفتند. دادههاي به دست آمده با استفاده از روش تحليل مسير، مورد ارزيابي آماري قرار گرفتند. يافتهها نشان داد استرس شغلي و ابعاد آن قادر به پيشبيني تغييرات مربوط به سلامت روان و همچنين راهبردهاي مقابلهي مسألهمدار و هيجانمدار آزمودنيها ميباشد. يافتهها همچنين نقش واسطهگري شيوههاي مقابله با استرس مسألهمدار و هيجانمدار را در رابطه بين استرس شغلي و سلامت روان مورد تأييد قرار داد. با توجه به يافتهها ميتوان سلامت روان را با افزايش راهبرد مسألهمدار از طريق آموزش استفاده از اين نوع راهبردها و همچنين كاهش راهبردهاي هيجانمدار بهبود بخشيد.
واژگان كليدي: استرس شغلي، سلامت روان، راهبردهاي مقابلهاي، كاركنان.