مقالات
دانلود مقالات

 

پاياننامه براي كارشناسي ارشد

 

بررسي انسان‏شناختي استراتژي‏هاي قدرت زنان كُرد

(بررسي موردي زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج)

استاد راهنما: دكتر ناصر فكوهي

استاد مشاور: دكتر منيژه مقصودي

نگارنده: 

گروه: انسان
شناسي

 
تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
چكيده:
تحقيق حاضر با رويكرد انسان‌شناسانه به بحث درباره شيوه‌ها و راهكارهايي مي‌پردازد كه زنان كرد در راستاي رسيدن به منافع و اهدافشان در خانواده در ارتباط با همسرشان به كار مي‌گيرند. كه اين بررسي به صورت بررسي موردي و با بهره گرفتن از روش‌هاي مصاحبه عميق، مشاهده مشاركتي و مصاحبه‌هاي گروهي متمركز بر زنان طبقه‌‌ي متوسط شهرستان سنندج انجام يافته است، در اينجا قدرت در سطح خرد يعني در سطح خانواده بررسي مي‌شود كه در خانواده نيز بيشتر تمركز بر زن و شوهر است. كه بر اساس نتايج حاصله مي‌توان گفت هر زمان كه كانال گفت‌وگوي زن مسدود مي‌گردد زنان به طرف استفاده از كنش‌هاي وسيله‌اي مي‌روند و در اين ميان بيشتر از هر چيز از مسائل زناشوئي در جهت تنبيه و تشويق و اثرگذاري بر همسر خود استفاده مي‌كنند و كم‌ترين استفاده را از قدرت بدني مي‌نمايند. در روي‌ آوردن به كنش ارتباطي شرايط و ويژگي‌ها و موقعيت زن و مرد هر دو مهم و مؤثر مي‌باشد.
در اين بررسي مي‌توان فوبياي زنان در مورد از دست دادن شوهر به صورت اغواي او توسط زن ديگر و تلاش‌هاي آنان در اين راستا را ديد و مسئله‌ي مهم ديگر الگوي فرهنگي است كه اين جامعه براي زنان مناسب مي‌داند، الگوي خشن مادر-همسر مي‌باشد كه اما مي‌توان الگوي آرزو شده كاملاً متفاوت از آن را در ذهن هم زنان و هم مردان اين جامعه ديد كه در حركت زنان به سوي اين نوع جديد از رفتار، به شدت مي‌توان فقر منش را در ميان جامعه كُرد ديد.
در نهايت مي‌توان گفت زنان به دليل عدم وجود قوانين هنجار‌ها و ساختارهايي  كه قدرت را براي زنان جايز بداند، زنان از ابراز قدرت به شكل آشكار و مستقيم پرهيز كرده و به روش‌هاي پنهان ابراز قدرت روي مي‌آورند و علي‌رغم موانع و قدرت مردانه در جهت هماهنگ كردن زنان در راستاي منافع همسرانشان، مي‌توان راهكارهاي زنان در جهت تعكيس اين امر را مشاهده كرد.
كليد واژه:
انسان‌شناسي سياسي، انسان‌شناسي جنسيت، انسان‌شناسي روان‌شناختي، زن، قدرت، كُرد، سنندج، طبقه‌ي متوسط.
مقدمه:
از ويژگي‏هاي بارز جامعه ايراني مردسالاري مي‏باشد. اما نمي‏توان تصور كرد كه زنان در تمامي حوزه‏ها و تمامي زمان‏ها تحت تسلط‏اند و اين مردان هستند كه جريان امور را تعيين مي‏كنند. چنان كه كتي
ديويس معتقد است: «تاكنون با مفهوم قدرت طوري برخورد مي
شده كه گويي فقط در اختيار مردان است و قدرت در اجتماعات برابري طلبانه آرماني مورد نظر جايي ندارد. اما بررسي
ها نشان داد كه قدرت در ميان زنان نيز وجود دارد و آنان همچون كنش
گراني كه از قدرت استفاده مي
كنند مطرح هستند.» (اعزازي، ۱۳۸۵: ۱۷-۱۶)
در تحقيق حاضر سعي بر آن شده به روش‏هايي كه زنان كرد بكار مي‏برند تا در خانواده‏ خويش جريان برخي از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسيده وايده‏هايشان را تحقق بخشند، پي ببريم. ما در جهت تحليل روش‏ها و استراتژي‏هاي آنان، كارايي و اثربخشي اين استراتژي‏ها گام برمي‏داريم.«تصميم
گيري پنهان از اين منظر يعني آرايش صحنه براي حفظ قدرت از طريق شيوه
هايي مانند كنترل اطلاعات فرد B و دسترسي به وسايل ارتباط جمعي و ايدئولوژي
سازي در راستاي سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB يا سازماندهي تحقق منافع توسط A، چنان كه تحت اين شرايط مؤثرترين حالت تصميم
گيري پنهان است كه B با توجه به ساخت
هاي موجود و علي
رغم ميل خود شرايط را بپذيرد و خويشتن را براي طرح مسئله ذي
حق نداند» (محمدي
اصل، ۱۳۸۱: ۶۳-۶۲)
ترفندهاي زنان در گريز از قدرت مردانه و اثرگذاري بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعي، سبك زندگي، ميزان تحصيلات، تعلق به گروه قومي و ديني و. تغييراتي مي‏پذيرد. لذا در اينجا سعي بر آن بوده استراتژي‏هاي قدرت را در يكي از گروه‏هاي همگن زنان، يعني زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسي كنيم. البته با يادآوري اين نكته كه ما استراتژي‏هاي قدرت زنان كرد را از خلال روابط خويشاوندي و در ميان گروه خانوادگي مي‏پردازيم. خانواده كوچكترين واحد اجتماعي و خصوصي
ترين واحد نيز هست. بسياري از تنبيهات سخت بدني زن توسط شوهر، و يا فرزندان توسط پدر، ناپدري و نامادري و ديگر افراد بزرگسال در خانواده و نيز آزارهاي كلامي و رواني در داخل خانه صورت مي
گيرد. نگارنده بر اين اعتقاد است كه زماني كه افراد از كنش ارتباطي استفاده مي
كنند توسل به كنش وسيله
اي و استراتژيك كاهش مي
يابد. در كنش ارتباطي است كه سلامت جسم و روان افراد حفظ مي
شود. زن و شوهري كه بتوانند با هم به راحتي و بدون موانع به كنش ارتباطي بپردازند‏ فضاي سالمتري در خانه توليد خواهند كرد و اين سلامت ارتباط بر كودكان و ارتباط آنان با والدين تأثير بسياري خواهد گذاشت و در آينده همين الگوها نه تنها در خانواده
ها كه از طريق افراد خانواده‏، در سطح اجتماعي و حوزه عمومي نيز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه كمك فراوان خواهد نمود. من كارم را از سطح خانواده كه اولين نهاد اجتماعي كردن افراد است شروع كرده
ام كه اولين قدمها را براي داشتن جامعه
اي برابر، آزاد و عادل را از همين اولين آموزشگاه شروع كرده باشيم.«ارتباط بزرگ
ترين عامل منفردي است كه بر سلامت انسان و رابطه
اش با ديگران اثر مي
گذارد» (ستير، ۱۳۷۳: ۷۵)
طرح مساله:
معمولاً هميشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونه‏اي يادشده كه قدرتي نداشته و تصميم‏گيري‏ها، اعمال خشونت‏هاي جسمي، جنسي و رواني و. همه از طرف مردان اعمال مي‏شوند. بررسي‏ها در مورد قدرت زنان اندك بوده، خصوصاً در مورد زنان كُرد.
اصطلاح «غيرشدگي»[۱] با مفهوم «ديگري شدن» و مفهوم فوكويي«بيروني شدن» يا حاشيه‏اي شدن شخص ارتباط نزديك دارد. شرايط غيرشدگي كه اغلب مترادف با «ديگري» تصور شده است، مختص شخص‏ حاشيه‏اي يا پيراموني است كه به مراكز قدرت دسترسي ندارد. مراكز، نقطه مبدأ را بازنمايي مي‏كنند كه در آن نقطه معني به مثابه هنجار تعيين كننده، تأييد و تثبيت شده است. كساني كه به دليل طبقاتي، كاستي، جنسيتي يا مذهبي از مركز طرد مي‏شوند نامرتبط با قواعد هنجاري طبقه‏بندي مي‏شوند و«ديگري[۲]» نام مي‏گيرند. نظريه پردازان فمينيست بحث مي‏كنند كه مردسالاري با بهره گرفتن از الگوهاي هويتيِ ذات گرايانه و زيست‏شناسانه براي زنان، غيرشدگي را به تجربه زنان نسبت داده است. به اين ترتيب تجربه زنان همگن شده، به حواشي رانده شده و در انقياد هنجار عام، يعني تجربه مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاري مشروعيت و حقانيت بخشد.(هام وگمبل، ۱۳۸۲:‏ ۳۰) به همين دليل از تجربه قدرت‏نمايي زنان بسيار كم سخن گفته مي‏شود. ديگر آن كه زنان عمده فعاليتشان در خانه بوده و خانه يك حوزه خصوصي است كه حوزه خصوصي در برابر حوزه عمومي كمتر به چشم مي‏آيد و اخبار در مورد اتفاقات و رويدادها و رفتارها درون خانه بسيار كمتر از حوزه عمومي منتشر مي‏شود. حوزه خصوصي جايي است كه رفت و آمد به آن كم و كنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندك مي‏باشد اما حوزه عمومي بسيار راحت‏تر به چشم مي‏آيد و حال كه زنان تا چند دهه اخير محدود به حوزه خصوصي بوده‏اند اطلاعات ما از رفتارهاي آن‌ها كم‌تر مي‏باشد.
«از ديدگاه انسان‏شناسي فمينيستي همه فرهنگ‌ها زنان را در حوزه خانگي (خصوصي) و مردان را در قلمرو عمومي قرار مي‏دهند. به اعتقاد ميشل روزالدو بين فرودستي زنان در يك جامعه مشخص و ميزان جدايي بين قلمروهاي عمومي و خانگي رابطه مستقيمي وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، ۱۳۸۲: ۳۵۷)
لذا سعي كرديم كه روابط قدرت را در عرصه خصوصي، قلمروي كه زنان بيشترين حضورشان را در اين عرصه دارند، بررسي كنيم.
«نكته‏اي كه بايد بدان توجه داشت اين است كه علم سياست، تنها به مطالعه و بررسي رابطه قدرت در سپهر عمومي مي‏پردازد، در حالي كه در زندگي خصوصي نيز رابطه قدرت وجود دارد و تفكيك ميان دو حوزه، موجب بي‏توجهي به مسئله قدرت در عرصه خصوصي است. در دوره اخير، نه تنها فمينيست‏ها، بلكه ساير انديشمندان و نظريه‏پردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصه‏ها هستند. از اين رو، تعريف سياست توسعه يافته است و ديگر محدود به قدرت حاكميت و دولت نمي‏شود و زندگي خصوصي را نيز در بر مي‏گيرد.» (مشيرزاده، ۱۳۸۳: ۱۷۲)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاكم بر جامعه مي‏باشد و نيز به نوبه خود تأثيرگذار بر فرهنگ حاكم. در اينجا نمي‏توان از همه زنان كرد حرف زد زيرا اين زنان برحسب ويژگي‏هايي از جمله طبقه اقتصاديشان و. وضعيتشان فرق مي‏كند.
علاوه براين وضعيت زنان كرد در ايران با زنان كرد در ساير كشورها هرچند تشابهاتي دارد،‏ اما تفاوت‏هايي نيز مي‏پذيرد زيرا فرهنگ كردها در هر كشور، از فرهنگ غالب در آن كشور تأثيراتي پذيرفته كه اين تأثيرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و ميزان مشاركت‏دهي زنان در فعاليت‏ها تأثير مي‏گذارد.
به همين دليل ما اينجا از زنان در شهر سنندج كه يكي از شهرهاي كردنشين در ايران مي‏باشد سخن مي‏گوييم.
يكي از عرصه‏هايي كه قدرت در آن ظاهر مي‏شود و روابط قدرت را در آن مي‏توان ديد عرصه‏ خانواده است. كه خصوصاً براي بررسي قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسي‏تري است. نگرش نسبت به زنان در اين نهاد، بر نگرش در ديگر نهادها هم تأثير گذاشته و نيز تأثير مي‏پذيرد. زيرا بخش بزرگي از اجتماعي‏شدن و يادگيري در خانه و خانواده روي مي‏دهد و همين افراد بازيگران سيستم اجتماعي خواهند شد. از سيستم‏هاي اجتماعي تأثير پذيرفته و نيز بر آن تأثير مي‏گذارند و نگرش‏ها و عادات رفتاري خود را در مكان‏ها و عرصه‏هاي مختلف با خود حمل مي‏كنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شده‏تر است زيرا آنها بسيار بيشتر از زنان در عرصه‏هاي اجتماعي حضور رسمي و صوري دارند. در برخي موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جايگاه تصميم‏گيرنده نمي‏بينيم. اما در واقع رهبران پشت پرده‏اند. در اين موارد شايد نمي‏توان از واژه قدرت در معناي تخصصي آن و يا حتي اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ايده‏هايشان را از طريق انتقال آنها به مردان،‏ وارد عرصه عمل كرده و بدين ترتيب در بسياري از امور دخالت مي‏كنند. يعني هرچند در ظاهر امر اين مرد است كه حرف مي‏زند و رأيش را بيان مي‏كند اما في‏الواقع اين تفكرات و نظرات زن است كه او را به اين نظر يا عمل سوق داده است. مثلاً‏ در كردستان در مراسمي كه مهريه[۳] تعيين مي‏شود، اين تنها مردان هستند كه در اتاقي گردهم نشسته و بر سر مقدار آن چانه مي‏زنند. اما اين تنها ظاهر قضيه است. درواقع در بسياري از خانواده‏ها قبل از شروع اين مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده مي‏كنند و مقدار مناسب مهريه را به او مي‏گويند. حتي او را مجهز به دلايل و شواهدي مي‏كنند تا در مراسم براي اقناع طرف مقابل از آن استفاده كند. آيين تعيين مهريه نمونه‏اي است از صحنه‏هاي نفوذ زنان. و اما زن براي اين نفوذ، از راهكارها و تمهيداتي بهره مي‏برد كه موضوع اصلي مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسياري از موارد خود در صحنه ظاهر نمي‏شوند، حرفي نزده و درظاهر در قضيه دخالتي ندارند، سبب اين تصور در اكثريت مردم گشته كه زنان منفعل و بدون قدرت‏اند. به همين دليل شناسايي نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصه‏هايي از خانواده از جمله: عرصه اقتصادي، عرصه تربيت فرزندان، عرصه زناشويي و. هدف اين تحقيق مي‏باشد. برتراند راسل در كتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن مي‏گويد. او مي‏نويسد« در هر سازمان بزرگي كه زمامداران قدرت زيادي در اختيار دارند، مردان(يا زنان) كوچكتري هم هستند كه با شيوه‏هاي شخصي خود در رهبران نفوذ مي‏كنند» و البته او صفات لازم براي كسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم براي انواع ديگر قدرت مي‏داند.(راسل: ۱۳۷۱، ۷۱)
در اينجا واژه قدرت را به عنوان يك واژه عمومي بكار مي‏بريم. در ذيل آن واژه ‏هاي تخصصي اقتدار، نفوذ، دستكاري و. وجود دارد. شكل خاصي از قدرت موردنظر ما نمي‏باشد. بلكه مهم اين است كه زنان بر امور در خانواده موثر واقع مي‏شوند يعني آنها را تحت‏تأثير قرار مي‏دهند. حال اين تأثيرگذاري ناشي از اقتدار، زورگويي و سلطه باشد و يا ناشي از چانه‏زني، اقناع و. مهم نحوه تأثيرگذاري و تاكتيك‏ها و نيز سياست‏هاي زنان در طي جريان تأثيرگذاري مي‏باشد. كه حال هدف زن از اين تأثيرگذاري تامين منافع شخصي خويش، منافع خانواده پدري‏اش و يا نفع خانواده‏اي كه تشكيل داده است باشد. محور اصلي بحث ترفندها، گريزها، سياست و استراتژي‏هايي است كه اين زنان در جهت رسيدن به آنچه نفع و مقصود مي‏دانند بكار مي‏گيرند.
«قدرت پديده‏اي است كه هميشه در زندگي اجتماعي وجود دارد. در همه گروه‏هاي انساني برخي افراد اقتدار و نفوذي بيش از ديگران دارند و خودِ گروه‏ها نيز از نظر ميزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابري رابطه نزديكي بايكديگر دارند. قدرتمندان مي‏توانند منابع ارزشمند مانند دارايي و ثروت را انباشته كنند و به دست آوردن چنين منابعي به نوبه خود وسيله ايجاد قدرت است.» (صبوري: ۱۳۸۱،‏۲۶)
هرچند به دغدغه اصلي زنان و منبع اصلي موردنزاع آنها و حتي ميزان كارايي اين روش‏ها نيز پرداخته مي‏شود اما اينكه آنچه او نفع خويش تشخيص مي‏دهد آيا تشخيص درستي است و اينكه زندگي و انرژي و توان خويش را در جهت توهمي تلف كرده و يا اينكه آيا اين روش‏ها اخلاقي و منطقي‏اند يا نه در محور اصلي مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستاي محور اصلي، اشاره‏اي به آنها خواهد شد.
لذا در اينجا اصطلاح كلي استراتژي‏هاي قدرت به راهكارها، ترفندها، گريزها، رفتارها، اعمال و. در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و. اشاره دارد.


شرح مفاهيم
«انسان‌شناسان فمينيست بين قدرت، اقتدار و نفوذ تمايز قائل مي‏شوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بينا فرهنگي از برخي شكل‏هاي قدرت در تصميم‏گيري اجتماعي برخوردار مي‏شوند. ولي از آنجا كه فعاليت‏هاي مردان كانون ارزش فرهنگي است در تمامي فرهنگ‌ها منبع مشروعيت در اعمال قدرت نيز مردان هستند.» (هام وكمپل. ۱۳۸۲:‏ ۳۴۷)
«قدرت خانگي[۴] اما خاصيت يا صفتي در يك سيستم خانوادگي است كه براساس آن فرد يا افرادي توانايي(بالقوه يا بالفعل) تغيير رفتار ديگر اعضاي خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخص‏هايي چون تحصيلات، درآمد، مالكيت، شغل و . مي‏دانند.در اين حوزه به روابط داخلي افراد و فرايندهايي كه در آن قدرت شكل مي‏گيرد نظير تصميم گيريها، حل مشكلات، حل تضادها و . توجه مي‏شود. منابع قدرت ويژگي‏ها يا نهادهايي را در بردارد كه موجب تمايز عامل قدرت و تابع قدرت مي‏شوند. اين منابع شامل شخصيت، مالكيت و سازمان مي‏شود.(گالبريت، ۱۳۷۳: ۱۱)
«فرهنگ علوم‏اجتماعي قدرت را اين‏گونه تعريف مي‏كند: قدرت در كلي‏ترين مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانايي(اعمال شده يا نشده) براي ايجاد رويداد معين
ب) نفوذ اعمال شده به وسيله يك فرد يا گروه به هر طريق بر رفتار ديگران در جهات مورد نظر.
اين تعريف در واقع از تعريف معروف ماركس و برگرفته شده است كه قدرت را«توانايي اعمال اراده خود در يك رابطه اجتماعي معين صرف نظر اينكه مبناي آن توانايي چيست، حتي در برابر مخالفت و به رغم اراده ديگران» تعريف مي‏كند.» (صبوري. ۱۳۸۱، ۲۵-۲۴)
«قدرت در معنايي عام قابليت انجام اعمال مؤثر يا توانايي اثرگذاري مطلوب بر اشياء يا افراد است.»(ريوير. ۱۳۸۲. ۲۸)
دال در رابطه با قدرت معتقد است كه:
«طرف A بر طرف B تا جايي قدرت اعمال مي‏كند كه بتواند طرف B را به كاري وا دارد كه در غير آن صورت كار مزبور را انجام نمي‏داد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعيتي اشاره دارد كه در آن اعمال كنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته مي‏شوند، بدين سان ، قدرت به تنهايي به مفهوم وضعيتي است كه به توانايي كاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ويژگي رضايت را هم در بر دارد.» (صبوري، ۱۳۸۱. ۲۸)
«قدرت به اعمال نفوذ با تكيه بر نوعي مجازات اطلاق مي‏شود(كاربرد زور جسماني، شديدترين نوع مجازات منفي است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتني بر حيثيت شخصي و يا منزلتِ يك سمت اطلاق مي‏شود.» (بيتس و پلاگ. ۱۳۷۵: ۶۵۴)
«سياست ترجمه واژه يوناني Politeia است كه يوناني‏ها به آن نظام شهري مي‏گفتند. يعني شيوه‏ سازمان بخشيدن به فرماندهي كه در دولت شهرهاي يوناني به مفهوم سازمان دهي تمام اجتماع در نظر گرفته مي‏شد. اين واژه به مفهوم شهروندي، حكومت و شكل حكومت نيز به كاربرده شده است.» (صبوري. ۱۳۸۱، ۲۳)
«واژه سياست در زبان فارسي به معناي(۱) با داشتن ملك، حكومت، رياست و داوري (۲) مصلحت، تدبير و دورانديشي (۳) قهر كردن و هيبت نمودن (۴) شكنجه، عذاب و عقوبت و مجازات كردن است.» (دهخدا، ۱۳۴۵، ۷۴۲- ۷۴۱)
«خانواده يك گروه زيستي ـ اجتماعي است كه حداقل از دو نفر(مرد ـ‏ زن) كه با يكديگر نسبت خوني ندارند تشكيل شده معمولاً خانواده، محلي براي فرزندآوري است و حداقل كاركرد خانواده اين است كه محيطي را فراهم مي‏سازد كه در آن نه تنها نيازهاي طبيعي افراد برآورده مي‏شود بلكه جايگاه اجتماعي ـ فرهنگي فرد نيز تثبيت مي‏گردد. شكل جهاني خانواده امروزي به شكل زيستي شامل والدين و فرزندان مي‏باشد.(Gould and Lokolb, 1964. 257-259) و دكتر ساروخاني خانواده را اين چنين تعريف مي‏كنند. «خانواده گروهي است اجتماعي و متشكل از افرادي كه داراي روابط سببي(زن-شوهر)، احياناً نسبي(در صورت وجود فرزندان) و گاه فرزندپذيري با يكديگرند.»(ساروخاني، ۱۳۷۰: ۱۴۴)
ايدئولوژي«يعني ارزشها و باورهايي كه به تحكيم موقعيت گروه‌هاي قدرتمندتر به زيان گروه‌هاي كم قدرت‌تر ياري مي‌رسانند. قدرت، ايدئولوژي و تضاد همواره با يكديگر پيوند نزديك دارند. بسياري از ستيزه‌ها به علت پاداشهايي كه قدرت مي‌تواند به همراه آورد، بر سر قدرت است.»(گيدنز ۱۳۸۱: ۷۶۷)
فضاي خصوصي: فضايي كه مربوط مي‌شود به كوچكترين واحد اجتماعي يعني خانواده. وقتي از يك خانه يا آپارتمان حرف مي‌زنيم با فضاي خصوصي سروكار داريم كه افراد محدودي به آن رفت و آمد دارند.(فكوهي. ۱۳۸۱ جزوه درس انسان‌شناسي شهري) هيچكس نمي‌تواند بدون رضايت ساكن به محل مسكوني وارد شود. فضاي خصوصي از نظر حقوقي حفاظت شده است.

ادامه متن نمونه

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۱۰:۲۴:۲۳ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 2
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی