مقالات
دانلود مقالات

 

صلاحيت قضايي قراردادي

 استاد راهنما

جناب آقاي دكتر علي مهاجري

 استاد مشاور

جناب آقاي دكتر سعيد حسني

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :

چكيده

در مواد ۸۴ ، ۸۷، ۸۹ ، ۹۰ ، ۳۳۱، ۳۳۲ ، ۳۵۲ و ۳۷۱ ق.آ.د.م در خصوص ايراد به صلاحيت و تكاليف ايراد ، به بيان احكام پرداخته است . قسمتي ازاين مواد از آيين دادرسي قديم و با اصلاحات جزئي در آيين دادرسي مدني گنجانده شده است وليكن در قانون قديم آيين دادرسي مدني موادي همچون ماده ۴۴ وجود داشت كه امكان تراضي به صلاحيت را بيان مي كرد. اين در حالي است كه در قانون جديد اين مواد نه تنها حذف شده اند بلكه تعاريفي كه از صلاحيت ذاتي و نسبي وجود داشت نيز حذف شده و تصميم مشخصي در خصوص امكان و يا عدم امكان به تراضي و توافق بر صلاحيت وجود ندارد تا آنجا كه حتي در خصوص برخي از مواد ، ترديد بر مراد قانونگذار از تدوين آن مواد به وجود آمده است. همچون ماده ۸۷ ق.آ.د.م كه مشخص نيست كه مهلت ايرادي كه تاپايان اولين جلسه دادرسي ذكر شده در خصوص بند ۱ ماده ۸۴ مربوط به صلاحيت ذاتي است يا نسبي ؟ همچنين مغايرت ماده ۳۵۲ ق.آ.د.م با ماده ۹۰ ق.آ.د.م و ناهماهنگي آن ماده با بند ۱ ماده ۳۷۱ ق.آ.د.م از ديگر دلايل اين موضوع به حساب مي آيد . حال مشخص نيست كه اگر طرفين به صلاحيت ذاتي يا نسبي دادگاه تا پايان اولين جلسه دادرسي ايراد نكنند، باتوجه به ماده ۸۷ ق.آ.د.م و ماده ۹۰ ق.آ.د.م ، تكليف چه خواهد بود ؟ آيا در صورتي كه طرفين با يكديگر تراضي كرده و تا پايان اولين جلسه دادرسي به صلاحيت دادگاه ايراد ننمايند و دادگاه اقدام به صدور رأي نمايد با تجديد نظرخواهي طبق ماده ۳۵۲ ق.آ.د.م دادگاه تجديدنظر مكلف به صدور قرار عدم صلاحيت مي باشد؟ و اينكه اساساً ماده ۳۵۲ ق.آ.د.م به صلاحيت ذاتي اشاره دارد و يا صلاحيت نسبي را نيز در بر ميگيرد؟ در صورتي كه صلاحيت نسبي را در بر بگيرد ، دليل ناهماهنگي آن با بند ۱ ماده ۳۷۱ ومغايرت آن با ماده ۹۰ ق.آ.د.م چيست ؟ و اصلاً تأثير توافق و تراضي به صلاحيت ذاتي و نسبي چيست؟

اين ابهامات از جمله مسائلي هستند كه قضات را دچارچالش كرده ايجاد سردرگمي در اتخاذ تصميم و سرنوشت دعوا نموده و اطاله دادرسي پيشامدآن شده است وليكن تاكنون نه قانونگذاران به حل اين مشكلات پرداخته و نه اساتيد و دكترين محترم حقوق به ارائه نظريه واحد براي سوالات فوق و پيشنهاد به قانونگذاران جهت اصلاح آن اقدام نموده اند و فقط به ارائه نظريات جزئي و متفاوت در خصوص اين موضوعات نموده اند. گويا اين موضوع محجور در اعلام وجود بوده است. اهميت اين موضوع در آنجاست كه باعث شده است در اين خصوص اعمال سليقه بسيار باشد و حتي دكترين نظريات متفاوتي نسبت به آن داشته باشند. در اين مقاله به طور تفصيل مباحث فوق را مورد بررسي قرارداده و پس از بيان ديدگاه هاي دكترين بزرگ حقوق و تحليل و نقد بررسي آنها ، پاسخ سوالات فوق الذكر داده شده است.

واژگان كليدي

توافق ، تراضي ، صلاحيت ذاتي ، صلاحيت نسبي، ايراد

مقدمه:

الف : بيان مسئله

صلاحيت از قواعدي محسوب مي شود كه عدم رعايت قواعد و مقررات راجع به آن بر خلاف نظم عمومي و حقوقي مي باشد. در نتيجه شناخت صلاحيت براي طرح و اقامه دعوا ، امريست كه مراجع توجه زيادي به آن دارند. اما مسأله اي كه در اينجا به وجود مي آيد آن است كه با وجود حقوق شهروندي و با توجه به اصل آزادي قراردادها ، نقش توافق طرفين در انتخاب مرجع صالح براي رسيدگي به دعوا مشخص نيست و با توجه به قواعد و نصوص ، امكان و يا عدم امكان تراضي طرفين بر مرجعي كه صلاحيت رسيدگي به دعوا را ندارد، مشخص نيست.از آنجا كه در اين رابطه خلع مقالات وجود داشته و دكترين نيز به آن نپرداخته و ياآنكه بسيار گذرا در خصوص آن اظهار نظر نموده اند ، نتيجه آن برداشت ها و رويه هاي غلط در اين رابطه گرديده و باعث شده تا اعمال سليقه در بكاربردن روش تصميم گيري زياد شود.از اينرو عدم بررسي اين مسأله سبب شده است تا نياز به تحقيق و پژوهش در اين رابطه را بيشتر احساس شودبه طوري كه تنها با نوشتن مقالات و پژوهشهاي دانشگاهي از سوي دانشجويان و اساتيد و دكترين حقوق امكان پذير مي باشد.

ب : اهداف تحقيق

۱ – بررسي امكان و يا عدم امكان توافق به صلاحيت مرجع غير صالح.

۲ – ايجاد رويه قضايي واحد در خصوص دعاويي كه مرجع رسيدگي آنها از طريق توافق ضمني و يا قراردادي ايجاد شده است.

۳ – تصويب موادي در قانون آيين دادرسي مدني مبني بر امكان و يا عدم امكان توافق بر صلاحيت مراجع .

۴ – جلوگيري از اعمال سليقه در خصوص تصميم گيري درباره صلاحيت مراجعي كه از طريق توافق ضمني يا قراردادي ايجادشده و همچنين در خصوص تأثير توافق از طريق عدم ايراد به صلاحيت مرجع غير صالح.

ج : پيشينه تحقيق

در قانون آيين دادرسي مدني جديد ۱۳۷۹ ، با توجه به حذف موادي از قانون قديم كه به اثر توافق و تراضي براي تعيين مرجع رسيدگي كننده اشاره داشت ، اساتيد فقط به اثر ايراد و عدم ايراد نسبت به صلاحيت توضيحي كوتاه و مختصر داده اند ولي در خصوص امكان و يا عدم امكان صلاحيت قضايي قراردادي با توجه به حذف مواد قانون قديم ، صحبت قابل توجهي نشده است. فقط در بعضي موارد ، به صورت گذرا و بدون توضيح و تفسير ، عدم امكان توافق را در خصوص صلاحيت ذاتي بيان كرده اند كه تحت تأثيرشرايط سابق و قانون قديم بوده است كه آن ميزان قابل ملاحضه نمي باشد.

د : سوالات تحقيق

در طي گردآوري اين پايان نامه و بررسي مطالب و موضوعات در رابطه با نقش توافق بر صلاحيت محاكم ، به سوالات متداولي برخورد شده است كه در اين پايان نامه سعي بر پاسخگويي به آن سولات گرديده است. تعدادي از سوالات مطرح شده در اين پايان نامه به قرار زير مي باشد:

۱ – ميزان تأثير تراضي طرفين در تغيير صلاحيت ذاتي به چه ميزان است ؟

۲ – با توجه به اصل آزادي قراردادي ، آيا خواست طرفين و تراضي ايشان در تغيير صلاحيت نسبي تأثيري دارد ؟

۳ – آراء قطعي شده از مراجع غير صالح كه با توجه به تراضي طرفين و يا عدم ايراد به صلاحيت دادگاه در فرجه معين شده در ماده ۸۷ ق.آ.د.م اصدار يافته است ، آيا نسبت به اشخاص ثالث داراي اعتبار امر قضاوت شده است؟

۴ – آيا مي توان با توافق دعوايي را از دادگاه عمومي به شوراي حل اختلاف و يا باالعكس ارجاع داد؟

ه : فرضيات تحقيق

۱ – با توجه به آمره بودن صلاحيت ذاتي ، خواست طرفين و تراضي ايشان در تغيير صلاحيت ذاتي امكان پذير نمي باشد.

۲ – امكان توافق در صلاحيت هاي نسبي چه از طريق ضمني و چه از طريق قراردادي امكان پذير است .

۳ – آراي قطعي شده از مراجع غير صالح ذاتي نسبت به افراد ثالث ، اعتبار امر قضاوت شده نداردوآراي قطعي شده از مراجع غير صالح نسبي ، نسبت به افراد ثالث داراي اعتبار امر قضاوت شده است. معترض ثالث نمي تواند به صلاحيت رأيي كه از مرجع غير صالح نسبي ( باتوجه به عدم ايراد ويا توافق ضمني طرفين) به قطعيت رسيده است ، ايراد نمايند.

۴ – صلاحيت دادگاه عمومي نسبت به شوراهاي حل اختلاف از نوع صلاحيت ذاتي و اختلاف در درجه مي باشد و ماده ۸ قانون شوراهاي حل اختلاف ،حتي اگر دعوا با توافق طرفين جهت صلح و سازش به آن مرجع ارجاع داده شود ، هيچ گونه امتيازي براي نسبي بودن آن ايجاد نمي كند .


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۷:۳۷ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

عنوان :

مطالعه تطبيقي جايگاه نسب و ارث در اهداي جنين در فقه اماميه و حقوق

استاد راهنما:

دكتر مهدي ذوالفقاري

 استاد مشاور:

دكتر عليرضا حسني

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :

عنوان                                                                                                          صفحه

چكيده ۱

مقدمه. ۲

بيان مساله. ۳

سوالات تحقيق ۳

فرضيه هاي تحقيق ۳

اهداف تحقيق (ضرورت انجام تحقيق) ۴

روش تحقيق ۴

پيشينه تحقيق ۴

تاريخچه قانون گذاري ۶

مشكلات تحقيق ۸

ساماندهي تحقيق ۸

فصل اول : كليات و مفاهيم. ۱۰

مبحث اول :واژه شناسي ۱۱

گفتار اول : واژگان اصلي ۱۵

بند اول : نسب و ماهيت آن. ۱۵

۱- چگونگي نسب پدري و مادري اقسام سه گانه تلقيح ۱۷

۲- نقش عرف در تحقق نسب. ۲۰

۳- نقش نزديكي در پيدايش نسب. ۲۰

بند دوم : ارث. ۲۵

بند سوم : تلقيح و اهداي جنين ۲۵

۱- شرايط صاحبان جنين ۲۶

۲-آثار انتقال جنين ۲۶

گفتار دوم :واژگان فرعي ۲۶

بند اول : عقد ازدواج ۲۷

۱- ازدواج از ديدگاه اسلام. ۲۷

۲- ازدواج در ايران باستان. ۲۸

۳ – ازدواج در ايران بعد از اسلام. ۲۹

۴ – خاتمه يافتن ازدواج ۲۹

بند دوم   : باروري از طريق مساحقه. ۲۹

بند سوم : ناباروري ۳۱

گفتار سوم : حسبي بودن كار اهداي جنين ۳۲

مبحث دوم : مفهوم شناسي نسب و ارث. ۳۶

گفتار اول : مفهوم نسب. ۳۶

۱ – ماهيت نسب در حقوق ايران. ۳۷

۲ – نسب نامشروع. ۳۸

۳ – احكام فقهي و حقوقي، كودكان نامشروع. ۳۹

گفتار دوم : مفهوم ارث. ۵۳

بند اول : ارث در ايران باستان. ۵۳

بند دوم : ارث در شريعت مسيح ۵۵

بند سوم : دين زرتشت. ۵۶

بند چهارم : دين يهود. ۵۷

بند پنجم : ارث در دين اسلام. ۵۸

۱ – ارث پسرخوانده‏ ۵۸

۲ – ارث هم پيمان‏. ۵۸

۳ – ارث مهاجرين (عقد اخوت ) ۵۹

بند ششم : مقارنه ارث در اسلام و مسيحيت. ۶۰

بند هفتم :  مقايسه ارث زن و مرد در تمدنهاى بزرگ جهان. ۶۰

۱ – تمدن رم. ۶۰

۲ – تمدن بابل ۶۱

۳ – تمدن ايران باستان. ۶۱

۴ – تمدن چين و ژاپن ۶۱

۵ – تمدن هند. ۶۱

فصل دوم: واكاوي جايگاه نسب دراهداي جنين ۶۲

مبحث اول : جايگاه نسب در اهداي جنين ۶۳

گفتار اول : نسب در تلقيح با اسپرم شوهر. ۶۳

گفتار دوم : انتقال اسپرم از طريق متعارف. ۶۳

مبحث دوم : تبيين روش هاي جديد در درمان ناباروري زوجين ۶۵

گفتار اول : علل ناباروري در مردان. ۶۵

گفتار دوم : علل ناباروري در زنان. ۶۵

گفتار سوم : IUI. 66

گفتارچهارم : IVF 68

بند اول : مرحله تحريك تخمدانها ۶۸

بند دوم : مرحله جمع آوري تخمك. ۶۹

بند سوم : مرحله جمع آوري اسپرم. ۶۹

بند چهارم : مرحله لقاح و كشت جنين ۶۹

گفتار پنجم : اهداي تخمك. ۷۰

گفتار ششم : اجاره رحم. ۷۱

گفتار هفتم: ICSI. 75

مبحث سوم : بيان نظرات مختلف در باروري هاي پزشكي ۷۵

گفتار اول : جواز مطلق ۷۵

گفتار دوم : ممنوعيت مطلق ۷۵

گفتار سوم : جواز مطلق و مشروط ۷۶

گفتار چهارم : جواز مطلق و منع مطلق ۷۶

گفتار پنجم : حرمت مطلق ۷۷

گفتار ششم : نظريه توقف در مسأله. ۷۷

مبحث چهارم : نظرات متفاوت در انتقال جنين ۷۷

گفتار اول : نظر موافقان اهداي جنين ۷۷

گفتار دوم: نظر مخالفان اهداي جنين ۷۸

گفتار سوم : نظر حقوقدانان در باره اهداي جنين ۸۲

گفتار چهارم : هويت جنين انتقالي ۸۳

گفتار پنجم : نامعلوم بودن اهدا كنندگان گامت وتاثير آن در وراثت. ۸۴

مبحث پنجم : دلايل قائلين به تحقق نسب ميان اهداء كنندگان جنين و طفل متولد شده از اهداي جنين و نقد نظر آنها ۸۶

گفتار اول : بررسي آيات. ۸۶

بند اول : نظريه مادر بودن صاحب تخمك. ۸۹

بند دوم : نقد نظريه نظريه مادر بودن صاحب تخمك. ۹۰

گفتار دوم : بررسي روايات. ۹۱

گفتار سوم : بررسي نظر فقها و حقوقدانان. ۹۳

بند اول : قائلين به جواز لقاح مصنوعي با اسپرم اجنبي ۹۵

بند دوم : قائلين به حرمت لقاح مصنوعي با اسپرم اجنبي ۹۵

گفتار چهارم : بررسي ساير ادله. ۹۶

بند اول : بررسي آيات. ۹۶

بند دوم : بررسي نظريه حقوقدانان. ۹۹

مبحث ششم : امارات اثبات نسب مشروع در فقه و حقوق تطبيقي ۱۰۰

گفتار اول : اماره فراش. ۱۱۱

گفتار دوم : نظريه اعراض ۱۱۲

فصل سوم : واكاوي نظرات مختلف در باب نسب ناشي از اهداي جنين ۱۱۶

مبحث اول : منشأ انتساب فرزند به پدر. ۱۱۷

گفتار اول : ديدگاه قرآن. ۱۱۷

گفتار دوم : در روايات. ۱۱۸

مبحث دوم : منشأ انتساب فرزند به مادر و بيان نظرات. ۱۱۹

گفتار اول : كتاب. ۱۲۱

گفتار دوم : سنت. ۱۲۲

گفتار سوم : نظر علم پزشكي ۱۲۳

گفتار چهارم : بيان نظريه ها ۱۲۴

بند اول : بي مادري ۱۲۶

بند دوم : دو مادري ۱۲۶

بند سوم : انتساب به صاحب تخمك. ۱۳۱

بند چهارم : بي پدري ۱۳۲

بند پنجم : نظر برگزيده ۱۳۷

فصل چهارم : بررسي مسائل مستحدثه در اهداي جنين ۱۳۹

مبحث اول : ميراث جنين ناشي از اهداي جنين ۱۴۰

مبحث دوم : وضعيت ارث جنين لقاح يافته بعد از وفات صاحب اسپرم. ۱۴۰

مبحث سوم : وضعيت ارث جنين منجمد شده ۱۴۵

مبحث چهارم : تلقيح مصنوعي مشمول عنوان اعمال منافي عفت. ۱۴۹

مبحث پنجم : بررسي قانون نحوه اهداي جنين به زوجين نابارور. ۱۵۰

نتيجه گيري و پيشنهادها ۱۵۲

نتيجه گيري ۱۵۲

پيشنهادها ۱۵۶

ضمائم. ۱۵۸

قانون نحوه اهداي جنين به زوجين نابارور. ۱۵۸

تصويب نامه هيئت وزيران. ۱۵۹

آئين نامه اجرايي قانون نحوه اهداء جنين به زوجين نابارور. ۱۵۹

پاسخ استفتائيه از علماء. ۱۶۱

پاسخ حضرت آيت الله علوي گرگاني ۱۶۱

پاسخ حضرت آيت الله صافي گلپايگاني ۱۶۲

پاسخ حضرت آيت الله سيد موسي شبيري زنجاني ۱۶۴

پاسخ حضرت آيت الله يوسف صانعي ۱۶۵

فهرست منابع. ۱۶۸

قوانين ۱۷۲

پايان نامه ها ۱۷۳

منابع نرم افزاري ۱۷۳

منابع اينترنتي ۱۷۳

Abstract 174

چكيده

نسب يكي از موجبات ارث شناخته شده است. مسأله ي ارث كودكاني كه از طريق تلقيح مصنوعي متولد مي شوند. تابع ثبوت يا عدم ثبوت نسب ميان طفل و صاحبان اسپرم يا تخمك و يا رحم است. چنانچه رابطه ي نسبي ميان طفل و صاحب اسپرم از يك سو، و صاحب تخمك يا رحم يا هر دو(بنا بر اختلاف مياني در مسأله ي نسب مادري) از سوي ديگر، به رسميت شناخته شود، توراث ميان آن ها نيز برقرار گرديد. و بر عكس هر گاه رابطه نسبي ميان كودك و والدين ژنتيكي او برقرار نشود، مسأله ي توارث ميان آن ها نيز سالبه به انتفاي موضوع خواهد بود .

در اين پايان نامه درخصوص تعيين هويت و نسب طفل حاصل از جنين اهدايي سه نظريه معارض از جانب فقها و حقوقدانان مطرح شده است. حقيقت آن است كه هر كدام از اين نظريات، جنبه‌هايي از حقيقت را در بر داشته و داراي مباني حقوقي معقولي بوده كه به راحتي قابل رد نيستند.

بنابراين به نظر مي‌رسد كه آنچه مثبت رابطه‌ي حقوقي بين صاحب نطفه با جنين و طفل حاصل از آن خواهد شد، عبارت از دو امر قانون و اراده مي‌باشد. و از آنجايي كه اراده ي اهداء كنندگان بر اين بوده كه جنين را اهداء كنند لذا از آن اعراض نموده و تحت عنوان اهداء، به گيرندگان بخشيدند؛ و از طرفي گيرندگان به درخواست خود و بدون هيچ اجباري متقبل نگهداري از آن جنين در رحم و خارج از رحم (بعد از تولد) شده اند؛ لذا مي توان بخاطر مصلحت گيرندگان و طفل ، با توجه سكوت قانون اهداي جنين پيرامون مساله نسب و ارث و نيز واكاوي فقه پوياي اماميه و رويات وارده ، قانوني را به تصويب رساند كه بوسيله آن بتوان علاوه بر تعيين نسب ، سهم الارثي را براي اطفال متولد از اهداي جنين محقق كرد.

 كلمات كليدي :اهداي جنين ،نسب ، ارث، ناباروري، اهداء كنندگان ، اهداء گيرندگان

مقدمه

همگام با گسترش حوزه دانش بشري و ظهور دستاوردهاي نو در قلمرو علوم تجربي، مسائل و موضوعات پيچيده ي فقهي و حقوقي نيز پديدار آمده، راه حل هاي مناسب خويش را مي طلبند. فقه اماميه با برخورداري از اصل «اجتهاد» توانايي رويارويي با مسائل نوپيدا و ارائه بهترين راه حل ها را داراست. «تلقيح مصنوعي» نيز يكي از مسائل نوپيداست كه پيشرفت دانش پزشكي آن را به عرصه فقه و حقوق كشانده و از آنجا كه قوانين و مقرّرات حقوقي ما ريشه در احكام مذهبي دارد، هيچ حقوقدان و انديشمندي در دانش حقوق، نمي تواند بدون بهره مندي از اين منبع عظيم، در جهت قانوني كردن چنين مسائل جديدي گام بردارد، بلكه نخست بايد فقيهان جواز شرعي آن را تاييد و حكم وضعي آن را روشن كنند، سپس به صورت ماده يا مواد قانوني درآيد.

ما در اين پايان نامه ابتدا به موضوع نسب پرداخته و سپس ارث بري در اهداي جنين را مورد بحث قرار داديم ، از آنجايي كه موضوع نسب و ارث لازم و ملزوم يكديگر مي باشند (تا نسب ثابت نشود ارث بري مشخص نمي شود) لذا در بعضي از موارد در اين پايان نامه تفكيك مساله امكان پذير نبوده و اين دو بحث در كنار يكديگر قرار گرفته اند .

بيان مساله

نياز به تولد ، تناسل و ادامه حيات و بطور كلي حس جاودانگي ،‌موضوعي است كه از گذشته تا كنون با انسان بوده تا بدانجا كه انگيزه ذوالقرنين (كوروش كبير يا اسكندرمقدوني)، براي كشورگشايي، دست يافتن به اكسير حيات و مايع جاودانگي، عنوان شده است اگر چه امروزه آب حيات و اكسير جاودانگي افسانه اي بيش نمي نمايد ولي كماكان حس تنازع بقا با بشر بوده و اين مساله در توليد مثل و داشتن فرزند تجلي يافته است. موهبتي الهي كه به يمن پيشرفتهاي علمي و پزشكي، امكان آن براي افراد بيشتري فراهم گرديده است. روشهايي از قبيل اهداء اسپرم ، تخمك ، جنين ،‌اجاره رحم و بطور كلي تلقيح مصنوعي كه اگر چه به علت برآوردن آرزوي داشتن فرزند براي تعداد زيادي از افراد و جلوگيري از پاشيده شدن بسياري خانواده ها، درخور ستايش و تحسين است. بر همين اساس، جوامع مختلف ، بسته به ميزان نفوذ مذهب و اخلاق يا مسائل اجتماعي و فرهنگي رويكردهاي گوناگوني را نسبت به اين پديده ، از خود نشان داده و مي دهند. در كشور ما با تصويب قانون نحوه اهداء جنين به زوجين نا بارور مصوب ۲۹/۴/۸۲   و آيين نامه اجرائي آن مصوب ۹/۱۲/۸۳ ، يكي از روش هاي ياد شده با شرايطي خاص رسميت يافت. مقرراتي كه به لحاظ جامع نبودن آن ، فقط برخي سوالات و ابهامات مطرح در اين حوزه را پاسخ داده و كماكان راجع به حقوق متولدين ناشي از اهداء جنين وتكاليف صاحبان گامت (اسپرم و تخمك) و اهداء گيرندگان گامت نسبت به اين كودكان و همچنين مشروعيت ساير طرق تلقيح مصنوعي و اجاره رحم ، بحثها و مناقشات بسياري وجود دارد كه با توجه به نوظهور بودن آن، رويه قضائي نيز مجال پرداختن به آنرا نيافته است. اين نوشتار تنها در مقام بررسي اهداء جنين و حقوق متولدين ناشي از آن از منظر قانون و آيين نامه مصوب و طرح برخي ديدگاه ها و ايده هاي فقهي و حقوقي نسبت به آن مي باشد.

در اين پايان نامه ما به دنبال بيان مباحث كلي در مورد ارث و نسب جنين اهدايي و اهداء جنين و روش هاي انجام اين كار هستيم تا به سوالات متنوعي كه در اين مورد حادث مي گردد پاسخ دهيم.

سوالات تحقيق

۱ – آيا وارد كردن نطفه مرد و پرورش نطفه بارور شده دو همسر خارج از رحم جايز است ؟

۲- نسب طفل ناشي از تلقيح مصنوعي به چه كسي مي رسد ؟

۳- آيا طفل ناشي از تلقيح مصنوعي در انواع گوناگون آن ارث مي برد يا خير؟

فرضيه هاي تحقيق

۱ – با تصويب قانون نحوه اهداي جنين ،شكي نيست كه اهداي جنين شرعي و قانوني مي باشد .

۲ – در فرض اهداي جنين ، بين اهداء گيرندگان و جنين نسب شرعي و قانوني برقرار مي شود.

۳ – توارث ميان اهداء گيرندگان و فرزند حاصل از اهداي جنين برقرار مي گردد.

اهداف تحقيق (ضرورت انجام تحقيق)

۱- تبيين و روشن ساختن نسب و ارثِ طفلِ ناشي از تلقيح مصنوعي.

۲- بررسي موانع و مشكلات تلقيح مصنوعي از جمله در مورد نسب وارث كودك ناشي از آن.

۳- بررسي وضعيت طفل در شرع و قانون.

با توجه به اينكه قانون نحوه ي اهداي جنين جديد التصويب مي باشد و موارد مسكوت و ابهامات زيادي را به همراه خود به ارمغان آورده است لذا انجام تحقيق فقهي و حقوقي پيرامون مساله نسب و ارث در اين راستا ضروري مي باشد .

روش تحقيق :


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۶:۰۹ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

رشته مهندسي كشاورزي- گرايش بيماري شناسي گياهي

عنوان

شناسايي گونه هاي غالب قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار

ريزوسفر تعدادي از درختان جنگلي منطقه كياسر

استاد راهنما

دكتر يونس رضايي دانش

 استاد مشاور

حميد رضا اصغري

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
چكيده
قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار از مهمترين قارچ هاي همزيست مي باشند و وجود اين رابطه همزيستي، از طرق مختلف باعث افزايش توان رشدي و مقاومت بيشتر گياه به انواع تنش هاي محيطي مي شود. در اين تحقيق با توجه به اهميت بسيار بالاي گياهان در صنايع مختلف، قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار موجود در ريزوسفر آنها در منطقه كياسر جداسازي و تعداد ۱۰ گونه قارچي از ريزوسفر اين گياهان شناسايي شد كه شامل گونه هاي Glomus fasciculatum،G. intradices، G. mosseae، G. geosporum، G. macrocarpum،G. aggregatum،G. albidium، G. manihotis، Paraglomus occolatum و Gigaspora albida از ريزوسفر ۱۴ درخت مختلف مي باشد . درصد شاخص هاي مهم كلنيزاسيون بر حسب نوع گياه متفاوت بود.
تجزيه واريانس مربوط به فراواني جمعيت اسپور قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار در گياهان مختلف نمونه برداري شده نشان داد كه بين گياهان مختلف و همچنين بين نمونه هاي خاك جمع آوري شده براي هر درخت، اختلاف آماري معني داري در سطح ۰۱/۰>P وجود دارد. از دلايل اين اختلاف مي توان به نوع گياه ميزبان، شرايط اقليمي و خصوصيات فيزيكوشيميايي خاك اشاره كرد.
كلمات كليدي: قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار، درختان، شناسايي، فراواني
۱-۱- مقدمه
بيش از ۳/۲% از گونه هاي موجودات زنده روي زمين در جنگل زندگي مي كنند. درختان جنگلي از طريق فتوسنتز، تجديد اكسيژن در جو، تنظيم بارش هاي محلي، جذب Co2 اتمسفر، تعديل اثر گلخانه اي، محافظت و حفظ تنوع طبيعت از لحاظ گونه هاي گياهي و حيواني، كاهش بادهاي قوي، متوقف كردن گرد و غبار و گازها، تنظيم سطح آب رواناب، متعادل سازي درجه حرارت محيط، جلوگيري از فرسايش خاك، تثبيت آب و هوا، ايجاد محيطي مناسب جهت تفريح و سرگرمي بسيار مفيد هستند. جنگل ها از لحاظ چوب و انرژي مهمترين مزايا محسوب مي شوند. گياه در محيطي رشد مي كند كه در تعامل با ميكروارگانيسم هاي مختلف خاك است و برخي از اين عوامل باعث ايجاد تنش و بيماري در گياه مي گردند و برخي نيز موجب بهبود و ارتقاء رشد گياه مي شوند. يكي از مهم ترين ميكروارگانيسم هاي مفيد خاك، قارچ هاي ميكوريز مي باشند. اصطلاح ميكوريز نشانگر يك همزيستي دو جانبه است كه در نتيجه اين همزيستي، فعاليت قارچ در جهت جذب و انتقال عناصر غذايي به گياه از يك طرف و دريافت تركيبات كربني حاصل از فتوسنتز از گياه ميزبان از سوي ديگر مي باشد (Smith & Read, 2008). وجود همزيستي ميكوريزايي يكي از عوامل مهم و تعيين كننده رشد و عملكرد در گياهان است (Offre et al., 2007). قارچ هاي ميكوريز قادرند بر ساير ميكروارگانيسم هاي موجود در خاك به طور مستقيم تاثير گذاشته يا به طور غير مستقيم از طريق تغيير فيزيولوژي گياه ميزبان در جمعيت و عملكرد آنها موثر باشند(Allen et al., 1980).بروز اين تغييرات مداوم، موجب تغيير ارگانيسم هاي موجود در خاك اطراف ريشه گياه و ايجاد ميكوريزوسفر مي شود (Linderman, 1988). قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار از مهمترين انواع قارچ هاي ميكوريز مي باشند. اين نوع همزيستي از طرق مختلف باعث افزايش توان رشدي گياه و كاهش خسارت ناشي از عوامل بيماري زاي موجود در خاك مي شود (Regvar et al., 2006; Akhtar & Siddiqui, 2008). شناخت و مطالعه بيشتر اين نوع قارچ ها بخصوص قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار و استفاده در كشاورزي نوين، امروزه به نحو موثري باعث افزايش توليد محصولات كشاورزي شده است. همچنين با بهره گرفتن از اين همزيستي به عنوان كود بيولوژيك، مي توان از طريق كاهش مصرف نهاده هاي شيميايي از قبيل كود هاي شيميايي و سموم، سيستم كشت و كار سالمتر و محيط زيستي عاري از آلودگي جانبي داشت (Offre et al., 2007).تحقيقات زيادي در زمينه شناسايي و بكارگيري قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار در نظام هاي كشاورزي در سطح دنيا در حال اجرا است. در كشور ما تحقيقات در اين زمينه اندك و به صورت پراكنده مي باشد. در اين تحقيق، وضعيت قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار در ريزوسفر تعدادي از درختان جنگلي غالب منطقه كياسر بررسي شده است.
۱-۲- مشخصات گياه شناسي گياهان ميزبان مورد مطالعه
۱-۲-۱- -مشخصات گياه شناسي چنار
چنار با نام علمي Platanus orientalis L از خانواده چنار Platanaceae و با نام انگليسيOriental plane tree, Plane tree . درختي خزان كننده به ارتفاع تا ۵۰ متر، با تنه اي به قطر تا ۳ متر، گاهي بيشتر، با پوست ريزان، برگ ها پنجه اي، به قطر تا ۲۵ سانتيمتر، تا نيمه تحتاني بريده، ۵-۷ پاره، متناوب، گوشواره دار، گل ها يك پايه، به صورت سرسان و كروي، معمولا آويزان، گلهاي نر با كاسبرگهاي گلبرگي ۴-۶ تايي، گلبرگ ها گوه اي، از كاسبرگ ها بلند تر، دوتاي آنها كوچكتر يا وجود ندارند. گلهاي ماده با كاسبرگ هاي گلبرگي ۴ تايي، گلهاي نر با ۳-۸ پرچم، با ميله هاي كوتاه، با رابطي سپري شكل در بالا. گلهاي ماده با ۳-۸ برچه، با خامه هاي طويل، تخمدان با ۱-۲ تخمك كناري. ميوه فندقه واژ مخروطي گوشه دار كه در قاعده با كركهاي بلند پوشيده شده، گوي ميوه ها ۲-۶ تايي، در زمستان باقي ماننده (مظفريان، ۱۳۸۳). (شكل۱-۱،الف)
۱-۲-۲- مشخصات گياه شناسي مازوج، دار مازو، مازو
مازو با نام علمي Quercus infectoria Oliv از خانواده بلوط Fagaceae با نام انگليسي Aleppo oak, Gall oak. درختچه يا درختي متوسط، كركهاي روي شاخه ها و سطح تحتاني برگها متنوع و نا پايدار و غير دايمي. برگها قويا مختلف الشكل، در طول زمستان سبز، بالايي ها بيضوي تا تخم مرغي، غالبا با دندانه هاي- اره اي منظم، بندرت عميقا لب دار- دندانه دار، با دندانه هاي نوك تيز يا كامل، پاييني ها كوچك، بيضوي، غالبا كامل يا كم دندانه. پياله نيم كروي يا تقريبا مخروطي، كرك مخملي. ميوه بلوطي تخم مرغي، دمگل ميوه دار با دمبرگ هم اندازه . گل هاي نر در گل آذين دم گربه اي انبوه و بلند، گلهاي ماده كم يا منفرد با محور كوتاه به طول ۲-۵ ميليمتر، در محور برگهاي بالايي قرار گرفته (مظفريان، ۱۳۸۳). (شكل۱-۱،ي)
۱-۲-۳- مشخصات گياه شناسي راش
راش با نام علمي Fagus orientalis Lipsky از خانواده بلوط Fagaceae با نام انگليسي Orientalis beech. درختي با ارتفاع تا ۵۰ متر ، با تاج تخم مرغي يا استوانه اي پهن، متراكم، با پوست تنه خاكستري كم رنگ، صاف. شاخه هاي جوان با كركهاي كوتاه- تار ابريشمي فشرده، به تدريج بدون كرك شونده، يكساله ها قهوه اي شونده، جوانه ها تخم مرغي باريك يا دوكي شكل، به طول ۲ سانتيمتر، برگها به طول ۷-۱۴ و عرض ۴-۸ سانتيمتر، كم و بيش بيضوي، در نيمه فوقاني پهن تر، با قاعده گوه اي، راس نوك دار، ابتدا در دو سطح در امتداد رگبرگ ها و دمبرگ با كرك هاي كوتاه- تار ابريشمي فشرده، سرانجام روي سطح فوقاني بدون كرك يا در امتداد رگبرگ مياني كمي كرك دار، با لبه هاي كامل يا مواج ، يا با رگبرگ هاي تا دندانك هاي كوتاه نوك كند ممتد، ابتدا در حالت جوان با كرك هاي تار ابريشمي- مژه دار، رگبرگ هاي ۹-۱۲ جفتي سطح تحتاني آشكار، دمبرگ به طول ۵-۲۰ ميليمتر، گلپوش گلهاي نر كوتاه، استكاني پهن، با لوبهاي كوتاه پهن، هم اندازه لوله يا بلند تر از آن، با كرك هاي كوتاه- تار ابريشمي. پياله به طول ۲۰-۲۵ ميليمتر، كرك دار- تار ابريشمي، با دمگل به طول ۲-۸ سانتيمتر، فلسها در بخش پاييني پياله ها برگي، سبز رنگ، رگه دار، خطي يا تقريبا قاشقي، به طول تا ۱۷ و عرض ۴ ميليمتر، فلس هاي بالايي كوتاه تر، باريكتر، درفشي. فندقه به طول ۲ و عرض۱، كفه ها با پياله مساوي يا كوتاه تر از آن


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۴:۴۰ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

موضوع:

بررسي وضعيت آلودگي باغات پسته به نماتد مولد غده ريشه و تعيين گونه غالب ,شدت آلودگي و پراكنش آن در شهرستان سبزوار

استاد راهنما:

دكتر علي اسكندري

 استاد مشاور:

مهندس امير ريوندي

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
چكيده
به منظور تعيين دلايل ضعف و پژمردگي و كاهش رشد و زردي درختان پسته در سال‌هاي اخير در باغات پسته شهرستان سبزوار، طي ماه‌هاي فروردين و تير ۱۳۹۰ ، ۴۰ نمونه از ريشه‌ها و خاك اطراف آن به طور تصادفي، از سراسر مناطق پسته‌خيز اين شهرستان، جمع‌آوري شد.
براي اثبات بيماري‌زايي و تكثير نماتد، توده‌هاي تخم را از روي گره‌هاي ريشه آلوده به نماتد، جدا كرده و سپس رقم حساس گوجه‌فرنگي (رقم رد كلود) را با يك كيسه تخم، آلوده نموده و بعد از حدود ۲ ماه، ماده بالغ از داخل گره‌هاي ايجاد شده روي ريشه‌ها، لاروهاي سن دوم آن‌ها از داخل توده تخم و نرها ازخاك، جدا گرديد.
از انتهاي بدن ماده بالغ (Perineal Pattern) برشي تهيه شد. بعد از تهيه اسلايد از برش‌هاي انتهاي بدن ماده‌هاي بالغ، لاروسن دوم و نرها، اسلايدها با بهره گرفتن از كليد شناسايي Jepson 1987، از نظر خصوصيات مرفولوژيكي و مرفومتريكي مورد بررسي قرار گرفت.با توجه به مشخصات مرفولوژيك و مرفومتريك آن‌ها، گونه شناسايي شده در تمام نمونه‌هاي آلوده، Meloidogyne javanica بود كه گونه غالب نماتد ريشه باغات پسته شهرستان سبزوار به شمار مي‌رود.نقشه پراكنش و شدت آلودگي براساس نقاط جغرافيايي ثبت شده(GIS) نيز تهيه گرديد.
مقدمه
پسته (Pistacia vera L.) متعلق به تيره سماق (Anacardiaceae) است. جنس Pistacia داراي ۱۱ گونه است كه همگي آن‌ها از خود تربانتين يا سقز ترشح مي‌كنند. گياهان اين تيره به صورت درخت يا درختچه هستند (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).
سرزمين ايران قرن‌ها بدون رقيب عمده‌ترين توليدكننده پسته جهان بوده است ولي در حال حاضر كشورهاي ديگري در زمينه توليد و تجارت پسته به رقابت با ايران پرداخته‌اند (ابريشمي، ۱۳۷۳).
توليد پسته در ايران يكي از منابع مهم ايجاد درآمد براي باغداران پسته و اقتصاد ملي محسوب مي‌شود. در سال ۱۳۹۰ تقريباً ۳/۳درصد از ارزش صادرات غيرنفتي كشور را، صادرات پسته تشكيل مي‌دهد كه درآمد ارزي حاصل از آن سالانه حدود ۴ ميليارد دلار گزارش شده است (اتاق بازرگاني،۱۳۹۰).
تقريباً ۳۰ بيماري براي پسته در جهان گزارش شده است. خاك منشأ بيماري‌هايي مخصوصاً گموز، پژمردگي ورتسليومي و نماتد مولد غده ريشه Meloidogyne است كه بيماري در پسته ايجاد نموده و از بيماري‌هاي مهم پسته در جهان است (۱۹۹۱ ,.Ogawa et al).
نماتدهاي انگل گياهي يكي از عوامل بازدارنده رشد محصولات زراعي و باغي بوده و خسارت‌هاي ناشي از آن‌ها بر محصولات اساسي و محصولات مهم اقتصادي به ترتيب بالغ بر ۷/۱۰% و ۱۴% بوده كه اين خسارات بالغ بر يكصد ميليارد دلار آمريكا در سال ۱۹۸۴ در جهان تخمين زده شده است (, ۱۹۸۷ Sasser and Freckman).
در ايران اولين‌بار نماتدهاي مولد غده ريشه در باغات پسته از رفسنجان در سال ۱۳۴۵ توسط صامت شناسايي شده است (فريور مهين،۱۳۶۵).
نماتد مولد غده ريشه مي تواند علاوه بر ايجاد بي‌نظمي در جذب و انتقال آب و مواد مغذي توسط گياه، باعث ايجاد استرس در گياهان نيز مي‌شود. تلقيح نماتد مولد غده ريشه در بادمجان، بدون استرس رطوبتي، باعث ايجاد كلروز و كاهش سنتر رنگدانه‌ها مي‌شود( et al., 2009 Shaukat).
علاوه بر اين، اثرات متقابل دوپاتوژن قارچ عامل پژمردگي Fusarium oxysporum و نماتد مولد غده ريشه Meloidogyne incognita باعث مي‌شود كه خسارات وارده بر گياه، بيشتر از مجموع خساراتي كه هر يك از اين عوامل بيماري‌زا جداگانه وارد مي‌سازند، بوده است.
به عبارتي نماتد باعث شكسته شدن مقاومت گياه به قارچ، عامل پژمردگي مي‌شود (حسيني‌نژاد و واجد خان، ۱۳۷۹).
با توجه به اينكه استان خراسان رضوي و شهرستان سبزوار از توليدكنندگان مهم پسته در ايران است و بتازگي در باغات پسته ضعف و خشكي در درختان مشاهده شده است، سعي در اين است كه به اين حقيقت برسيم كه آيا دليل ضعف درختان پسته، نماتد مولد غده ريشه است و گونه غالب نماتد ريشه گرهي و شدت آلودگي و پراكنش گونه غالب در شهرستان سبزوار را تعيين نماييم.

  • مشخصات جغرافيايي و آب و هوايي منطقه
    • موقعيت جغرافيايي شهرستان سبزوار

منطقه مورد پژوهش در طول جغرافيايي ۵۷ درجه، ‏‏۴۰ دقيقه و ۳۰ ثانيه شرقي و ۴۵ درجه، ۲۰ دقيقه و ۴۰ ثانيه عرض شمالي قرار دارد. مساحت ‏ اين محدوده ۲۰۵۰۲ كيلو متر مربع است كه ۸۰/۱ وسعت كشور را در بر مي گيرد (تصوير ۱-۱).‏
آب و هواي منطقه ي تحقيق به علت وجود ارتفاعات و همچنين مجاورت با كوير، متنوع ‏و به واسطه قرار گرفتن در سه جلگه ي موازي با ارتفاعات و كوير، ميزان بارندگي و ‏پراكنش آن نيز متغير است. وجود شرايط فوق و ديگر شرايط اقليمي باعث گرديده ‏است كه اين شهرستان از هر دو نوع قنات دشتي و كوهستاني با پراكنش متنوع محيطي برخوردار باشد.                 ‏
مطالعات انجام گرفته‎ نشان مي‌دهد كه متوسط ساليانه بارندگي در منطقه مورد ‏پژوهش ۶/۲۰۹ ميلي‌متر است كه از ۱۵۰ ميلي متر در مناطق خشك تا ۲۸۰ ميلي متر در ‏مناطق كوهستاني متغير است.                                                                     ‏ همچنين مطالعات آناليز باد منطقه، بيانگر شرقي بودن باد غالب است كه به ‏ترتيب ۴۲/۱۷، ۶۲/۳۲، ۰۸/۱۷ و ۴۹/۱۰ درصد از مجموع باد‌هاي بهار، تابستان، پاييز و ‏زمستان منطقه را به خود اختصاص داده است(جدول۱-۱)(جدول ۱-۲) (دادرسي سبزوار، ۱۳۸۳)‎‏.‏
پيشينه درخت پسته
از خاستگاه‌هاي اوليه درختان پسته مي‌توان به ايران، افغانستان، تركمنستان، سوريه و فلسطين اشاره كرد. پاره‌اي از منابع نيز، سواحل مديترانه و خصوصاً كرانه‌هاي شرقي اين دريا را، مبدأ نخستين درختان پسته معرفي كرده‌اند. به طور كلي سرزمين‌هاي فوق در قاره آسيا و در فاصله بين كرانه رود جيحون (در شرق) تا سواحل درياي مديترانه (در غرب)، به مسافت حدود ۱۴۷۰۰۰۰كيلومتر، قرار گرفته و بين ۳۲ تا ۴۰ درجه عرض شمالي، واقع شده‌اند.
پرورش درختان پسته براي نخستين بار در نواحي غربي خراسان صورت گرفته است، اين اقدام در عصر پارت‌ها تا اوايل دوره ساسانيان، در نواحي مستعد ايالت پارت (خراسان)، در حد فاصله شرق و جنوب غربي گرگان تا ناحيه سبزوار و از سبزوار به جانب مناطق جنوبي نيشابور تا ناحيه قهستان، انجام پذيرفته است (علوي، ۱۳۷۸).
پسته در آغاز عصر مسيحيت، ابتدا به حوزه مديترانه و سپس در سال ۱۸۵۶ به اروپا و در سال ۱۸۹۰ به كاليفرنيا رسيده است و در سال ۱۹۰۴ اولين درخت آن در ايستگاه تحقيقاتي «چيكو» كاشته شده است (درويشيان، ۱۳۷۸).
بقايايي از پسته‌زارهاي انبوه سبزوار تا اواخر قرن ششم برجاي بوده، زيرا ابوالحسن بيهقي تأكيد كرده كه در زمان او، درختان پسته در ديه‌هاي جلين و ايزي و نوقاريز مرغوب و معروف بوده است (ابريشمي، ۱۳۷۳).
شايد كهن‌ترين سند درباره پيشينه تاريخي كشت پسته در ايران را بتوان سفرنامه هرودت، تاريخ‌دان نامي يوناني، دانست (محمدخاني، ۱۳۷۶).
۱-۲-۲- ويژگي‌هاي گياهشناسي و گونه‌هاي مهم پسته
واژه «پيستاسيا» كه همان جنس پسته است از نام فارسي آن يعني پسته برگرفته شده است. درخت پسته اهلي ( Pistacia vera) گياهي نيمه گرمسيري، وابسته به تيره سماق Anacardiaceae يا تيره پسته، ازگياهان دولپه‌اي و جدا گلبرگان است . جنس پسته داراي ۱۱گونه است كه گونه‌هايي از آن‌ها از خود، تربانتين يا سقز ترشح مي‌كنند (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).
گياهان اين تيره به صورت درخت يا درختچه‌اي است.اين تيره از ۷۵جنس و ۶۰۰ گونه تشكيل يافته كه بيشتر در مناطق بين استوايي و معتدله پراكنده است (ابريشمي، ۱۳۷۳ و اسماعيل‌پور، ۱۳۸۳).
مهمترين گونه‌هاي درختان پسته به شرح زير است:
Pistacia vera                                   Pintegerrima                       

  1. khinjuk P. lentiscus
  2. mutica P. chinensis
  3. atlantica P. terebinthus
  4. mexicana P. oleosa

اين گياهان دو پايه، خزان‌كننده (گونه‌هاي موجود در ايران)، داراي برگهاي مركب ۵-۳ برگچه‌اي، بدون گوشوارك مي‌باشند (اسماعيل‌پور، ۱۳۸۳).
درخت پسته داراي برگهاي شانه‌اي مركب است و هر برگ يك جوانه جانبي را دربرمي‌گيرد. اكثر جوانه‌هاي جانبي به گل آذين اوليه مبدل مي‌شوند و يك محور اصلي را تشكيل مي‌دهند كه در سال بعد، محل توليد خوشه‌هاي پسته خواهد بود. بنابراين خوشه‌هاي پسته به صورت جانبي بر روي چوب يكساله مي‌رويند (راد، ۱۳۷۴ و محمدخاني، ۱۳۷۶ و علوي، ۱۳۷۸).
از نظر گياهشناسي ميوه پسته، در رديف ميوه‌هاي شفت گروهبندي مي‌شود. ميوه‌هاي شفت متشكل از سه قسمت لايه برونبر خارجي (Exo carp)، لايه ميانبر گوشتي (Meso Carp) و لايه درونبر سخت (Endo carp) هستند كه درونبر، هسته را مي‌پوشاند. تفاوت ميوه‌هاي شفت در بخش خوراكي آن‌هاست. در پسته و بادام هسته به خوراكي مي‌رسد، در حالي كه در ساير ميوه‌جات، هسته سخت است و ميانبر گوشتي به عنوان بخش مأكول، مورد استفاده قرار مي‌گيرد (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱ و صداقتي و همكاران، ۱۳۸۹).
درخت پسته دو پايه است، يعني براي توليد ميوه به وجود هر دو درخت نر و ماده نياز است. گل درخت ماده فاقد گلبرگ و غده‌هاي شهدساز بوده، بنابراين زنبورهاي عسل را به خود جلب نمي‌كند. گرده گل توسط باد پراكنده مي‌شود (پناهي و همكاران، ۱۳۸۱).


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۳:۱۲ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

ويرايش نوشته

 افزودن نوشته

نوشته منتشر شد. ديدن نوشته

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تعداد واژه‌ها: 1387   آخرين ويرايش به‌دست goldooni در مارس 30, 2020 ساعت 9:30 ب.ظ

انتشار

ساختار

دسته‌ها

برچسب‌ها

برچسب‌ها را با ويرگول لاتين (,) جدا كنيد

تصوير شاخص

All in One SEO Packكمك

ديدگاه‌ها

افزودن ديدگاه

ديدگاهي موجود نيست.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۱:۴۳ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

رشته بيماري شناسي گياهي

عنوان

بررسي عوامل

پوسيدگي سيب زميني درانبارهاي دامغان

استادراهنما:

دكترعبدالرضا فروتن

اساتيدمشاور:

دكتر سياوش رعيت پناه

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
چكيده
پوسيدگي نرم ناشي از گونه­هاي اروينيا از بيماري­هاي مهم سيب زميني در مناطق تحت كشت اين گياه مي­باشد. در اين بررسي از مزارع و انبارهاي مناطق تحت كشت سيب زميني در ديباج، كلاته، تويه، دروار، فولاد محله وآستانه شهرستان دامغان بازديد و نمونه برداري بعمل آمد. از كشت نمونه­هاي جمع­آوري شده در محيط كشت آگار غذائي، ۴۵ جدايه باكتري­ پكتوليتيك بدست آمد. اصول كخ در مورد همه جدايه­ها انجام و همه آن­ها قادر به ايجاد بيماري بودند. همه جدايه­ها روي محيط كشت EMB داراي كلني­هاي كوچك گرد، صاف، نسبتا برجسته با حاشيه منظم تا نامنظم و به رنگ زرد طلايي تا قرمز با درخشندگي سبز متاليك بودند. اين باكتري­ها گرم منفي، ميله­اي شكل، متحرك، حاوي تاژك­هاي محيطي و قادر به رشد در شرايط غيرهوازي بودند. و همچنين جديه­هاي بدست آمده توانستند در ورقه­هاي سيب زميني ايجاد لهيدگي كنند. همه جديه­ها اكسيداز منفي و كاتالاز مثبت بوده و توانستند گلوكز را تخمير و نيترات را احياء نمايند. براساس خصوصيات بدست آمده در آزمون­هاي فيزيكو شيميائي و مقايسه با مشخصات گزارش شده در منابع معتبر، جدا شده­ها در يك گونهErwinia carotovora و زير گونه­هاي E. carotovora subspcarotovora و E. carotovora subsp. atroseptica شناسائي شدند.
مقدمه
سيب زميني (.Solanum tuberosum L) يكي از محصولات مهم كشور بوده و سطح زير كشت آن دراستان سمنان بالغ بر ۵۰۰۰ هكتار است. شهرستان دامغان با اختصاص بيش از۲۰۰۰ به كشت سيب زميني، از مناطق بسيار مساعد اين زراعت به شمار مي­رود.
بسياري از كشاورزان دامغان غده­هاي خوراكي و بذري سيب زميني مورد نياز كشت را طي فصول غير زراعي در انبارهاي سنتي نگهدا ري مي­ كنند. هر ساله ميزان قابل توجهي از اين غده­ها دچار پوسيدگي شده و از بين مي­رود.
محدوديت­ها، موانع و هزينه­ هاي بالاي تهيه و نگهداري غده­هاي بذري و همچنين پوسيد­گي غده­هاي بذري در انبار و يا قبل از رويش بوته­ها د ر مزرعه، از جمله مشكلات عمده توليدكنند­گان سيب زميني در اين منطقه محسوب مي­گردد. از جمله پوسيد­گي­هاي سيب زميني، پوسيد­گي نرم ناشي از گونه­هاي اروينيا مي­باشد.
در اين بررسي گونه­هاي اروينيا عامل پوسيدگي نرم غده سيب زميني در انبارهاي منطقه دامغان شناسايي و اهميت نسبي آن­ها مورد ارزيابي قرار گرفت.
– ۱ – سابقه بيماري در دنيا
باكتري­هاي عامل پوسيدگي نرم معمولا در گونه Ewrvinia carotovora (L.R.Jones) Holland قرار دارند (۴). جونز[۱] در سال ۱۹۰۱ اولين بار از آمريكا بيماري پوسيدگي نرم باكتريائي را روي هويج گزارش و عامل بيماري را Bacillus caorotovora ناميد. يك سال بعد و تقريبا بطور همزمان ون­هال[۲] از هلند و اپل[۳] از آلمان مستقلا بيماري ساق سياه را از روي سيب زميني[۴] گزارش كردند. ون­هال عامل بيماري را Bacillus atroseptica و اپل آنرا Bacillus phytophthorus ناميدند.
در سال ۱۹۰۷ هريسون[۵] باكتري B. solanisaprus و در سال ۱۹۱۱ مورفي و هريسون[۶] باكتري B. melangenes را كه ايجاد بيماري مشابه ساق سياه روي سيب زميني مي­كردند، به عنوان عامل اين بيماري معرفي كردند (۲۸ و ۲۷). همچنين اولين بار در سال ۱۹۵۳ گونه E. chrysanthemi به عنوان بلايت باكتريائي داوودي از آمريكا و متعاقبا در سال ۱۹۷۵ از ژاپن گزارش گرديد (۳۸).
پوسيدگي نرم از شايع ترين و مخربترين بيماري­هاي باكتريائي سبزيجات در شرايط انبار و حمل و نقل است. به سبب پراكنش جهاني بيماري، تحقيق پيرامون اين بيماري در كشورهاي مختلف از جمله آمريكا، انگلستان، فرانسه، شوروي سابق، دانمارك، يوگسلاوي و هند بطور جدي پيگيري شده است (۱).
در سال ۱۹۴۵ والدي[۷] پيشنهاد نمود كه جنس Erwinia محدود به سه گونه E. Salicis، amylovora E. و E. tracheiphila (عوامل بيماري­هاي نكروز و پژمردگي) و به عنوان عوامل پوسيدگي نرم پذيرفته شوند و گونه­هاي E. carotovora و E. chrysanthemi در جنس ديگري به نام Pectobacterium قرار داده شوند.
اگر چه از اين پيشنهاد در ابتدا استقبال شد(Graham, 1958; Barnel et al,. 1973, 1974) ، اما مورد قبول و پذيرش عموم قرار نگرفت. زيرا گونه­هاي حد وسط اين دو گروه علي­رغم دارا بودن مشخصات فنوتيپي مشابه اروينيا، فاقد قدرت پوسيدگي نرم بودند (۲۹).
۲ – ۱ – سابقه بيماري در ايران
باكتري Erwinia اولين بار در ايران توسط حجارود (۵) و اماني (۲)از پيازهاي پوسيده سيكلامن جدا گرديده و اماني با آزمايشات تكميلي، باكتري را E. carotovora معرفي نمود.
بهار و دانش در سال ۱۳۶۵ زير گونه (Ecc) Erwinia carotovora subspcarotovor را به عنوان عامل ساق سياه و پوسيدگي نرم سيب زميني در اصفهان گزارش كردند (۳). زير گونه Eccتوسط عرب و رحيميان در سال ۱۳۶۸ از روي ديفن باخيا گزارش شد و ظهور استرين­هاي متعددي از اروينيا مثل E. carotovora subsp atroseptica (Eca) وEcarotovora subsp carotovora (Ecc) را از مناطق مهم سيب زميني كاري استان فارس جداسازي و بيماريزائي آن­ها را روي سيب زميني به اثبات رساندند (۱).
فريدوني (۱۱) استرين­هاي عامل اين بيماري را در استان­هاي خراسان، آذربايجان شرقي، اصفهان، همدان، تهران و مازندران بررسي كرد.
احمد وند (۱) مناطق مختلف سيب زميني كاري همدان را از نظر ويژگي­هاي فنوتيپي و ميزباني بررسي نمود. او زير گونه هاي Ecc و Eca را روي گياه سيب زميني گزارش نموده و در مواردي به استرين­هاي بينابيني گونه E. carotovora و Echrysanthemi اشاره نمود. تو همچنين گونه Ech را از همدان گزارش كرد (۱ و۱۱).
۳ – ۱ علائم بيماري
اروينياي عامل پوسيدگي نرم باعث نرم شدن و پوسيدگي بافت پارانشيمني گياه ميزبان مي­شود. علائم بارز بيماري روي غده سيب زميني بصورت پوسيدگي نرم غده[۸] و در ساقه بصورت ساق سياه مي­باشد.
۱ – ۳ – ۱ – علائم پوسيدگي نرم غده
غده­هاي بذري قبل از كاشت و غده­هاي توليدي قبل يا بعد از برداشت مكن است در انبار به بيماري پوسيدگي نرم مبتلا شوند. آلودگي­ها عمدتا از طريق عدسك­ها، زخم­ها و انتهاي استولون گياه مادري بيمار صورت مي­گيرد. زخم­هايي كه روي عدسك­ها به وجود مي­آيند، به صورت كمي فرو رفته برنزه تا قهوه­اي هستند و نواحي آبسوخته مدوري به قطر تقريبي ۶% – ۳% سانتي­متر دورآن­ها مشاهده مي­گرد­د. در شرايط خشك زخم­ها ممكن است فرورفته، سخت و خشك باشند. در برخي اوقات بيماري متوقف شده و قسمت­هاي بيمار خشك و نواحي فرورفته­اي با توده­اي از مواد مرده و سخت و سياه پر مي­شوند. لكه­ها نا منظم، فرو رفته و به رنگ قهوه­اي تيره هستند (۴۶ و ۶۸). پوسيدگي از روي سطح غده شروع شده و به طرف داخل ادامه مي­يابد. بافت­هاي پوسيده نرم، مرطوب و برنزه تا كرم رنگ هستند. به نحوي كه كاملا از بافت سالم قابل تشخيص بوده و با شستشو بسهولت از بافت سالم جدا مي شوند. معمولا حاشيه زخم­ها به رنگ قهوه­اي تا سياه ديده مي­­شود (۱۳ و ۳۸).
در مراحل اوليه بافت­هاي پوسيده بي بو بوده، ولي در اثر فعاليت ميكرو ارگانيزم­هاي ثانويه، بوي فساد بافت پوسيده به مشام مي­رسد. بافت­هاي آلوده حالت لزج و چسبنده­اي پيدا مي­ كنند (۱۶، ۳۲ و ۴۶) و به سبب اضمحلال كامل اين بافت­ها، فقط پوست غده در خاك باقي مي­ماند (۱۶).
۲ – ۳ – ۱ – علائم بيماري ساق سياه
علائم بيماري در هر مرحله از رشد گياه قابل مشاهده است. در روي ساقه سيب زميني­هاي آلوده پوسيدگي سياه رنگي به وجود مي­آيد كه معمولا از قطعات بذري پوسيده شروع مي­شود و ممكن است در چند ميلي­متري بالاي ساقه يا تمام طول ساقه گسترش يابد. اغلب در نواحي بالاي لكه­هاي سياه، مغز ساقه پوسيده شده و بافت­هاي آوندي بي رنگ مي­گردند (۴۶).
گياهان آلوده در ابتدا به سبب رشد غير عادي، داراي بوته­ها­ئي باريك و به حالت كوتاه مي­باشند. شاخ و برگ گياه كلروزه شده و حاشيه برگچه­ها به طرف بالا كشيده مي­شوند. ممكن است برگچه­ها و


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۹:۰۰:۱۵ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

تعريف جرم تجاوز و صلاحيت رسيدگي به آن

( در پرتو تحولات ناشي از كنفرانس كامپالا )

استاد راهنما :

جناب آقاي دكتر بهنام يوسفيان شوره دلي

استاد مشاور :

جناب آقاي دكترعلي پور قصاب اميري

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :

مقدمه

دادگاه­هاي نورنبرگ وتوكيو و دادگاه هاي ملي نظامي كه در اجراي قانون شماره ي ۱۰ شوراي نظارت آلمان پس از جنگ جهاني دوم تشكيل شدند، در كنار تعقيب جنايات جنگي و جنايات بر ضد بشريت «جنايات بر ضد صلح» را مورد تعقيب قرار دادند، بدون اينكه تعقيب روشن و دقيقي از مفهوم «جنگ تجاوزكارانه» بر اسناد تاسيس اين دادگاه ها ارائه شده باشد. در ميان همه جناياتي كه در ماده ۵ اساسنامه ديوان بين المللي كيفري احصاء گرديده اند جنايت تجاوز از بسياري جهات جنبه­ استثنايي دارد . تعريفي از اين جنايت ارائه نشده است ، فهرست دقيقي از اعمالي كه مشمول چنان تعريفي باشد موجود نيست و عناصر تشكيل دهنده اين جرم مشخص نيست در صدر همه اين مسائل تشخيص وقوع تجاوز توسط يك دولت پيش شرط حتمي براي انتساب مسئوليت كيفري فردي در جنايت تجاوز مي باشد .

وارد كردن جنايت تجاوز در قلمرو صلاحيت ديوان بين المللي كيفري از اين تمايل نشأت مي­گيرد كه از به كيفر رسيدن جنايت مزبور اطمينان حاصل شود چنان كه در پايان جنگ جهاني دوم اين جنايت تحت عنوان جنايت بر ضد صلح بر اساس منشور نورنبرگ و منشور توكيو مورد مجازات قرار گرفت ، در حقيقت در بحث از جنايت بر ضد صلح بود كه دادگاه نورنبرگ ديدگاهي را كه امروزه كلاسيك تلقي مي شود به اين عبارت اعلام داشت كه جنايت بر ضد حقوق بين المللي را انسان ها مرتكب مي گردند نه موجودات انتزاعي و تنها با مجازات كردن كساني كه چنين جرائمي مرتكب مي شوند مي­توان مقررات حقوق بين الملل را به نحو موثري به اجرا در آورد.

قطعنامه شماره ۳۳۱۴ مجمع عمومي ملل متحد مصوب ۱۹۷۴ جنايت تجاوز را تعريف نكرده ولي اقدام تجاوزكارانه را تعريف كرده است. جنايت بر ضد صلح احصا شده در بند الف ماده ۶ منشور نورنبرگ عبارت بود از «طراحي، فراهم ساختن مقدمات، آغاز كردن يا انجام دادن جنگي تجاوزكارانه يا جنگي كه ناقض عهدنامه ها، توافقات يا تعهدات بين المللي باشد يا شركت جستن در يك طرح مشترك يا تباني به منظور نيل به هر يك از امور فوق الذكر. شركت كنندگان در كنفرانس رم نتوانستند در مورد جنايت تجاوز و شرايط اعمال صلاحيت ديوان نسبت به اين جنايت توافق كنند بنابراين در آخرين لحظات تصميم گرفتند فقط در ماده ي ۵ اساسنامه به طور كلي به ذكر تجاوز در فهرست جنايت مشمول صلاحيت ديوان اكتفا كنند و تعريف دقيق آن را به تشكيل كنفرانس بازنگري محول كنند كه مي بايست ۷ سال بعد از لازم الاجرا شدن اساسنامه مطابق مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ تشكيل شود.

پس از كنفرانس رم ، كميسيون تهيه مقدمات تشكيل دادگاه بين المللي كيفري در بعضي از جلسات خود، موضوع جنايت تجاوز را در دستور كار خود قرار داد بعد از لازم الاجرا شدن اساسنامه ديوان با تقسيم مجمع دولت هاي عضو كارگروه ويژه جنايت تجاوز (agratian) تشكيل شد.

كارگروه سال ۲۰۰۸ تا ابتدا ۲۰۰۹ پيش نويس متن را تهيه كرد و اين پيش نويس در كنفرانس بازنگري كامپالا تصويب شد.

در پژوهش حاضر با توجه به مصوبات كنفرانس كامپالا قصد داريم به سوالات ذيل به طور شايسته جواب دهيم.

سوالات پژوهش(مسأله تحقيق)

در ميان همه جناياتي كه درماده ۵ اساسنامه ديوان بين المللي كيفري احصا گرديده اند جنايت تجاوز از بسياري جهات جنبه استثنايي دارد. تعريفي از اين جنايت ارائه نشده است. فهرست دقيقي از اعمالي كه مشمول چنان تعريفي باشد موجود نيست و عناصر تشكيل دهنده اين جرم مشخص نيست. در صدر همه اين مسائل تشخيص وقوع تجاوز توسط يك دولت پيش شرط حتمي براي انتساب مسئوليت كيفري فردي در جنايت تجاوز مي باشد وارد كردن جنايت تجاوز در قلمرو صلاحيت ديوان بين المللي كيفري از اين تمايل نشات مي گيردكه از به كيفر رسيدن جنايت مزبور اطمينان حاصل شود. چنانكه در پايان جنگ جهاني دوم اين جنايت تحت عنوان جنايت بر ضد صلح براساس منشور نورنبرگ و منشور توكيو مورد مجازات قرار گرفت در حقيقت در بحث از جنايت بر ضد صلح بود كه دادگاه نورنبرگ ديدگاهي را كه امروزه كلاسيك تلقي مي شود به اين عبارات اعلام داشت كه جنايات بر ضد حقوق بين ­المللي را انسان ها مرتكب مي­گردند نه موجودات انتزاعي تنها به مجازات كردن كساني كه چنين جرائمي مرتكب مي شوند مي­توان مقررات حقوق بين الملل را به نحو موثري به اجرا درآورد.

در نهايت ما مي خواهيم به اين ۲ پرسش پاسخ دهيم

۱- آيا تعريف جنايت تجاوز در اصلاحيه اساسنامه ديوان كيفري بين المللي (مصوب كنفرانس كامپالا) از جامعيت كافي برخوردار بوده و از لحاظ معيارهاي بين المللي اصول حاكم بر مسئوليت كيفري فردي لزوم صراحت قوانين جزايي، تعريف قابل قبولي به شمار مي رود يا خير؟

۲- چه محدوديت هايي به صلاحيت ديوان كيفري بين المللي نسبت به جنايت تجاوز وارد شده و آيا اين محدوديت ها قابل توجيه هستند يا خير؟

فرضيات پژوهش

فرضيه ۱: تعريفي كه در اصلاحيه اساسنامه به شرحي كه به تصويب كنفرانس بازنگري كامپالا رسيده ارائه گرديداز جهات چندي با ابهام مواجه است ، از آن جمله: حصري بودن يا تمثيلي بودن مصاديق خاص اقدام تجاوزكارانه دولت در تعريف مذكور به طور روشن تعيين نگرديده مشخص نيست كه آيا قطعنامه ي مجمع عمومي راجع به تعريف تجاوز تماماً براي ديوان به صورت يك سند الزام آور و لازم الاتباع در آمده يا خير و به خصوص، نقش شوراي امنيت در احراز اقدام تجاوزكارانه به طور دقيق تبيين نشده است.

فرضيه۲: مشروط ساختن صلاحيت ديوان به اين كه كليه دولت هاي دخيل در اقدام تجاوزكارانه، پيش از امكان تعقيب مي بايست با تصويب اصلاحيه صلاحيت ديوان را در اين مورد پذيرفته باشند كه باعث محدوديت شديد در حيطه صلاحيت ديوان نسبت به جنايت تجاوز مي شود.

سوابق مربوط

كتابهايي را ميتوان نام برد كه در اين زمينه توضيحاتي را شامل ميشود از جمله كتاب حقوق بين المللي كيفري ترجمه آقايان دكتر بهنام يوسفيان و محمد اسماعيلي و كتاب حقوق بين­الملل در جهاني نامتحد نويسنده آنتونيو كسسه ترجمه مرتضي كلانتريان كتاب هاي ديگري هستند كه اين مطالب را دارا باشند ولي تاكنون تحقيق تاليف به زبان فارسي انجام نشده وبه صورت ترجمه بوده زيرا كنفرانس كامپالا تازه تشكيل شده كه اين مي تواند نوآوري تحقيق بنده را برساند و همچنين تحقيق بنده سابقه ي زيادي ندارد.

 اهداف پژوهش

۱- بررسي دقيق مقررات اصلاحيه اساسنامه ديوان كيفري بين المللي نسبت به جنايت تجاوز و تفسير صحيح اين مقررات.

۲- بيان نقاط قوت و ضعف مقررات تصويب شده در اين خصوص.

۳- تعيين مطلوبيت و عدم مطلوبيت تصويب متن اصلاحيه اساسنامه از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران

پرسش اصلي تحقيق (مسأله تحقيق)

در ميان همه جناياتي كه درماده ۵ اساسنامه ديوان بين المللي كيفري احصا گرديده اند جنايت تجاوز از بسياري جهات جنبه استثنايي دارد. تعريفي از اين جنايت ارائه نشده است. فهرست دقيقي از اعمالي كه مشمول چنان تعريفي باشد موجود نيست و عناصر تشكيل دهنده اين جرم مشخص نيست. در صدر همه اين مسائل تشخيص وقوع تجاوز توسط يك دولت پيش شرط حتمي براي انتساب مسئوليت كيفري فردي در جنايت تجاوز مي باشد وارد كردن جنايت تجاوز در قلمرو صلاحيت ديوان بين المللي كيفري از اين تمايل نشات مي گيردكه از به كيفر رسيدن جنايت مزبور اطمينان حاصل شود. چنانكه در پايان جنگ جهاني دوم اين جنايت تحت عنوان جنايت بر ضد صلح براساس منشور نورنبرگ و منشور توكيو مورد مجازات قرار گرفت در حقيقت در بحث از جنايت بر ضد صلح بود كه دادگاه نورنبرگ ديدگاهي را كه امروزه كلاسيك تلقي مي شود به اين عبارات اعلام داشت كه جنايات بر ضد حقوق بين المللي را انسان ها مرتكب مي گردند نه موجودات انتزاعي تنها به مجازات كردن كساني كه چنين جرائمي مرتكب مي شوند مي توان مقررات حقوق بين الملل را به نحو موثري به اجرا درآورد.

 سازماندهي تحقيق وتقسيم بندي مطالب

ترتيب ارائه مطالب وسازماندهي آن در پايان نامه حاضر به صورت زير شكل گرفته است :مطالب و مباحث پايان نامه به دو بخش اصلي تقسيم شده است. بخش اول با عنوان قواعد ناظر بر مشروعيت مخاصمات مسلحانه و تاريخچه جرم انگاري وتعقيب جنايت تجاوز مي­باشد.در فصل اول از بخش نخست، دردو مبحث جداگانه ابتدا از دوران باستان تا جنگ جهاني اول مورد تجزيه وتحليل قرار گرفته است وسپس تحول حقوق بين­الملل از جنگ جهاني اول تا تصويب موافقتنامه لندن ومنشور نورنبرگ.در فصل دوم نيز در ابتدا در مبحث نخست به نظام ناشي از منشور ملل متحد ومحدود سازي توسل به نيروي مسلح پرداخته ودر مبحث دوم اعلاميه تعريف تجاوز مصوب مجمع عمومي را مورد بررسي قرار داده است. بخش دوم نيز كه به جنايت تجاوز در اساسنامه ديوان بين ­المللي كيفري ومصوبات كنفرانس بازنگري كامپالا پرداخته كه در فصل نخست،مذاكرات انجام شده در كنفرانس رم ونتايج آن،طي دو مبحث جداگانه در خصوص نكات مورد مناقشه كشورها در كنفرانس ونتايج آن و دستآورد محدود كنفرانس رم و مذاكرات تا زمان تشكيل كنفرانس بازنگري مورد بررسي قرار مي­گيرد. در فصل دوم به بررسي نتايج كنفرانس كامپالا اختصاص دارد،در طي دو مبحث مستقل مفاد ماده ۸ مكرر در تعريف جنايت تجاوز مورد تجزيه وتحليل قرار گرفته است.مبحث پاياني اين فصل به حيطه صلاحيت ديوان وچگونگي لازم الاجرا شدن اصلاحيه اختصاص دارد.نتيجه گيري آن ان شاءالله حسن ختام اين پايان نامه خواهد بود.

جنگ پديده اي اجتماعي است كه از دير باز در روابط ملت ها وجود داشته و به همين منظور متون بسياري براي تنظيم روابط حقوقي در زمان مخاصمه تهيه شده است. اهميت اين موضوع ، توجه حقوق دانان را به منظور يافتن شيوه هاي پيشگيري از آن به خود جذب كرده است . به رغم تلاش هاي انجام شده در سطح بين المللي به منظور كاهش و ممنوعيت توسل به زور ، همچنان شاهد مخاصمات


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۸:۵۸:۴۶ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

استاد راهنما :جناب آقاي دكتر محمد حسن حسني

استاد مشاور :جناب آقاي دكتر عليرضا حسني

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :

بيان مسأله

عنوان اين پايان نامه حق شرط بر معاهدات با تاكيد بر طرح اخير كميسيون حقوق بين الملل مي باشد

در ابتدا بايد تعريفي كلي ازحق شرط ارائه شود اينكه حق شرط چيست ودر حوزه حقوق بين الملل چه نوع كارائي وكاربردي دارد در كنوانسيون وين ۱۹۶۹ معاهدات حق شرط در ماده ۲ بند ۱ اينگونه تعريف شد ه است :

حق شرط عبارتست از بيانيه ي يكجانبه اي كه يك كشور تحت هر نام يا به هر عبارت در موقع امضاء ، تنفيذ ، قبول تصويب يا الحاق به يك معاهده صادر مي كند و به وسيله ي آن قصد خود را داير بر عدم شمول يا تعديل آثار حقوقي بعضي از مقررات معاهده نسبت به خود بيان مي دارد .

استفاده از حق شرط در نيمه ي دوم قرن نوزدهم رايج شده و اصولا” كارايي خاصي در عهدنامه هاي دو جانبه ندارد . در اينگونه موارد كشورهاي مختلف گردهم مي آيند . به دليل اجتماع عظيم كشور ها در يك مجمع سبب مي شود كه به دست اوردن اتفاق آراء و يكسان بودن نظرات در مورد عهدنامه يا مضمون ان دشوار و ناممكن به نظر مي رسد به همين دليل اگر كشور ي در يك مورد خاص با ساير كشورها به توافق نرسيد عضويت ان كشور در عهدنامه مزبور محدود مي شود ولي از عضويت وي جلوگيري نمي شود البته اين مسئله در مورد عدم توافق بر سر مسائل جزئي و فرعي عهدنامه صدق مي كند و شامل مسائلي است كه به بطن و ريشه ي موضوعات اصلي و اساسي عهدنامه صدمه اي وارد نمي سازد .

حق شرط در معاهدات و عهدنامه اين گونه است كه اگر كشورها را در استفاده از حق شرط آزاد گذاشت كشورهاي شركت كننده و الحاق به ان معاهده بيشتر خواهد شد و بر عكس اگر استفاده از حق شرط را كمي محدود تر كرد كشورهاي شركت كننده كمتر چنين معاهده اي را خواهند پذيرفت .

در پايان نامه مزبور هدف اين است كه حق شرط بر معاهدات را تعريف و تفصيل نموده سپس در خصوص اين مورد اشاره اي به طرح اخير كميسيون حقوق بين الملل نيز داشته باشيم

سوابق مربوط

در مورد حق شرط بر معاهدات با تاكيد بر طرح اخير كميسيون حقوق بين الملل پژوهش جامع و كاملي صورت نگرفته است و تلاش اينجانب اين است كه با ياري گرفتن اساتيد محترم علم حقوق بين الملل و آراء و نظرات كميسيون اخير حقوق بين الملل و نوشته ها و نظرات علما و حقوق دانان برجسته بين المللي تحليل و تحقيق درستي در برداشت صحيح از حق شرط در معاهدات ارائه بنماييم.

فرضيه

اگر حق شرط در برخي معاهدات حساس پر رنگ تر لحاظ گردد كشورهاي كمتري به سوي ان معاهدات به دليل منافع ان گرايش پيدا مي كند. براي نمونه مي توان عضويت كشورها در مورد تعهداتي كه در زمينه حقوق بشر بين كشورها منعقد مي شود را نام برد و سوال ديگر آنكه كشورها مي توانند منافعشان را در نظر گرفته و بر خلاف مفاد اصلي عهدنامه گام بردارند؟

اهداف تحقيق

هدف از اين تحقيق بررسي معاهدات با توجه حق شرط هايي است كه بر روي ان تحميل مي شود و اين كه در چه مواردي و به چه نحوي اين حق شرط اعمال خواهد شد و در چه معاهداتي كاربرد دارد و در اخر اينكه طرح اخير كميسيون حقوق بين الملل چه ديدگاهي نسبت به حق شرط بر معاهدات دارد .

گفتار اول: حق شرط چيست ؟

پروفسور لوتر پاخت، مخبر كميسيون حقوق بين الملل، در نخستين گزارشي كه در سال ۱۹۵۳ درباره ي حقوق معاهدات تهيه كرده بود، تعريف شرط را به علت پيچيدگي استثنائي آن غير مفيد و ساختگي اعلام كرد. صحت نظر لوتر پاخت، آنگاه اثبات مي گردد كه، به تعريف معاهده ۱۹۶۹، از اين مفهوم توجه كنيم و ازآن تحليلي دقيق به عمل آوريم. به موجب حرف (د) بند ۱ از ماده ي ۲ معاهده ي ۱۹۶۹، اصطلاح شرط، بر اعلاميه ي يك جانبه اي اطلاق مي گردد كه، هر دولت تحت هر نام و به هر عبارت، به وقت امضاء، تصويب، قبولي، تاييد معاهده ياالحاق به آن صادر و با آن اعلام كند كه اثر حقوقي بعضي مقررات معاهده را دراجراي يك معاهده نسبت به خود نمي پذيرد يا آن را [آن اثررا] تغيير مي دهد .[۱]

در تعريف ديگري در مورد حق شرط، آمده: بيانيه ي يك جانبه اي كه، يك كشور تحت هر نام يا به هر عبارت در موقع امضاء، تصويب، پذيرش، تاييد ياالحاق به يك معاهده صادر و با آن قصد خود را اعلام مي كند كه، اگر حقوق بعضي از مقررات معاهدات به هنگام اجراي آن معاهده، نسبت به خود را نمي پذيرد و يا آن را تغيير مي دهد، حق شرط تنها نسبت به معاهدات چند جانبه، اعمال مي شود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نيست.[۲] تعريف ذيل برگرفته از عهد نامه هاي حقوق معاهدات، به نظر كاملتر و رساتر مي رسد. حق شرط، به اعلاميه ي يك جانبه اي گفته مي شود كه: هر كشوري يا سازمان بين المللي، تحت هر نام و به هر عبارت به هنگام امضاء، تصويب، قبولي، الحاق، تاييد رسمي و تصديق معاهده به آن صادر مي كند و به وسيله ي آن منظور خود را در خصوص مستثني كردن يا تغيير دادن اثر حقوقي برخي از مقررات آن معاهده در مورد اجراي همان معاهده نسبت به خود، بيان مي دارد. جزء (د) بند۱ ماده ي ۲ [۳]

حقوقدان انگليسي، مك نر، در تعريف حق شرط مي گويد: حق شرط عبارتست از: مستثناء كردن يك يا چند ماده ي كنوانسيون و معاهده و يا تغيير آثار حقوقي يك يا چند ماده نسبت به دولت شرط كننده. پروفسور شارل روسو، در كتاب حقوق بين الملل عمومي مي گويد: حق شرط عبارتست از اينكه: يكي از كشورهاي طرف عقد اعلام كند، كه مي خواهد بعضي از مقررات معاهده را يا تغيير دهد به طور كلي نپذيرد و آن را به معنايي مشخص و معين تلقي نمايد، يا به عبارت ديگر، حق شرط عبارتست از: تصريح قيد يا قيودي كه برخي از مقررات معاهده را نقض نمايد.[۴]

با توجه به تعاريف فوق الذكراز كلمه ي حق شرط، اين گونه استنباط و استدلال مي شود كه، حق شرط يك عمل يك طرفه يك جانبه اي است كه از سوي يك دولت نسبت به بقيه ي دولتها اعلام واعمال مي شود كه، اين حق يا حقوقي كه دولت مزبور براي خود ادعا مي نمايد، نبايد مخالف موازين كلي و اصولي كنوانسيون يا پيمان يا موافقت نامه ي مورد بحث باشد. بسياري از كشورها در هنگام عقد و قرارداد يا توافقي ميان يكديگر سعي دارند كه، آن توافق يا پيمان مزبور، تضاد و اختلافي با قوانين محلي (داخلي) كشورشان نداشته باشد. مثل كشور مصر كه در كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان حق ويژه اي براي خود قائل شد وآن حق هم اين بود كه، تاجايي كه مقررات و مفاد داخل كنوانسيون با شريعت موازين و اصول اسلامي مغايرت نداشته باشد، آن مفاد و موازين نسبت به اين كشور و تبعه ي آن، قابل اجراست و قابليت اجراشدن دارد. يا مثلاً حق شرطي كه كشورايران بر كنوانسيون حقوق كودك، در نظر گرفته كه مفاد مقررات نبايد مغاير با قوانين شرعي و احكام اسلامي باشند .

بخش اول: معني لغوي حق شرط.

حق شرط، اصطلاحي است كه بيشتر در حقوق بين الملل استعمال مي شود. واژه اي كه بيشتر در محافل بين المللي و نهادها و ارگان هاي سياسي و بين المللي كاربرد و كارايي دارد .

دراينجا لازم است كه، به تعريف لغوي اصطلاح حق شرط بپردازيم .

حق شرط، ترجمه ي انگليسي واژه ي Reservation و واژه ي فرانسوي Reserve مي باشد. درادبيات حقوقي، از معادل هاي ديگري نيز، استفاده شده. همچون: حق امتناع، شرط، تحفظ و حتي تحديد حق.

قيد شرط، ترجمه ي واژه ي انگليسي Reservation Clause مي باشد و مقصود آن، ماده اي از معاهده است كه در آن، صريحاً اجازه ي انشاي شرط يا شرايط اعمال حق شرط، پيش بيني مي شود .[۵]

در تعريفي كه از حق شرط در دانشنامه ي ويكي پديا، آمده، اين است كه: حق شرط يا تحفظ يا تمديد تعهد در حقوق بين الملل، به معناي خودداري ازاعمال بخشي از مقررات يك معاهده توسط يكي از طرفهاي آن معاهده است. كنوانسيون وين، در مورد حقوق معاهدات ۱۹۶۹، حق شرط را اين چنين تعريف كرده است: بيانيه ي يك جانبه اي كه يك كشور تحت هر نام يا هر عبارت در موقع امضاء، تصويب، پذيرش، تاييد يا الحاق به يك معاهده صادر و با آن قصد خود را اعلام مي كند، كه اثر حقوقي بعضي از مقررات معاهده، به هنگام اجراي آن معاهده نسبت به خود را نمي پذيرد يا آن را تغيير مي دهد.

حق شرط تنها نسبت به معاهدات چند جانبه اعمال مي شود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نيست .[۶]در اينجا نقطه نظراتي كه وجود داشت، بيان مي دارند كه حق شرط نوعي اذن درانشاي شرط و شروطي در آن توافق يا معاهده ي مزبور مي باشد. البته، نبايد هيچ يك از شروط و شرايطي كه دولت مزبور در نظر مي گيرد، بر خلاف مفاد و اصول مقرر شده در آن معاهده باشد و دولتها نبايد به صرف تشخيص مغايرت مفاد معاهده با قوانين داخلي، از رعايت آن موارد سر باز زنند. چرا كه در صورتي كه تخلفي از سوي هر كشوري نسبت به مفاد معاهدات و توافق پيش بيني شده صورت گيرد با دولت متخلف شديداً و قانوناً برخورد خواهد شد .

استفاده از حق شرط، در نيمه ي دوم قرن ۱۹، نسبتاً رايج شده است و به خصوص در مورد عهدنامه هاي چند جانبه، زياد به كاربرده مي شود. اصولاً زماني كه كشورهاي متعاقد زياد هستند، به دست آوردن اتفاق آراء در مورد مضمون يا نگارش هر يك از مواد عهدنامه غيرممكن يا بسيار مشكل است، حتي اگر بين آنها منافع مشترك يا در خصوص نكات اصلي و رئوس مطالب اساسي، اتفاق نظر وجود داشته باشد. اكثر علماي حقوق و سياستمداران عقيده دارند كه، چنانچه كشوري، در مورد يك موضوع خاص با ساير كشورهاي شركت كننده در معاهده، توافق نداشته باشد، عضويت محدود آن كشور در عهدنامه، بهتر از زماني است كه، به يكباره از شركت كشور مزبور جلوگيري شود. چرا كه با توافق بر سر مسايل اصلي، اختلاف نظر در خصوص مسائل جزئي، قابل اغماض است [۷]

در خصوص حق شرط بايد گفت: اگراستفاده از حق شرط را آزاد گذاشت، كشورهاي بيشتري در عهدنامه ي مزبور حضور خواهند يافت. در نتيجه ممكنست، سبب سوء استفاده كشورها از مفاد عهدنامه و شروط نهاده شده بر عهدنامه ي مزبور و تفسير مفاد به نفع كشور خودشان شود. اگر عهدنامه يا توافق پيش روي دولتها، اندكي از جانب موازين و قواعد محدود تر شده باشد و به اصطلاح عاميانه تر، آزادي بيش از اندازه را نداشته باشد، قطعاً كشورهاي كمتري به سمت معاهده كشيده خواهند شد. چرا كه اكثر كشورها، از پيوستن به يك معاهده هدفي جز كسب سود و منافع بيشتر براي كشورشان در نظر نمي گيرند. در چنين مواردي به نظر مي رسد كه، در يك معاهده ي چند جانبه كه قوانين و مقررات خاصي نسبت به آن اعمال شده، كشورهاي كمتري به سمت تصويب و قبولي و الحاق به آن سوق مي يابند چرا كه همان گونه كه گفته شد، هر كشوري خواهان سود و منفعت بيشتر در يك معاهده در عرصه ي بين المللي، براي ملت و دولت خويش مي باشد. ولي از سوي ديگر، بايد به اين نكته بسيار مهم توجه نمود كه، اختلاف كشورها بر سر مسائل فرعي و جزئي نيز قابل اغماض و چشم پوشي است و مي توان برخي از موارد را كه به اصل و ماهيت معاهده(توافق) خللي وارد نساخته، ناديده گرفت و بر سر مسائل اصلي و اساسي، توافق و مباحثه نمود .

بخش دوم: تحليل محتواي شرط

در مورد حق شرط و مسائل پيرامون آن، نظرات مختلف و بعضاً متضادي دراين خصوص از جانب كشورها، وجود دارد. برخي كشورها، وجود حق شرط را در معاهده لازم و ضروري مي دانند. ولي برخي ديگراز كشورها، وجود حق شرط در معاهده را آفت پنداشته و معتقدند كه هر معاهده بايد خالي از هر گونه حق شرطي باشد.

برخي پويايي معاهدات بين المللي را ناديده گرفته و معاهده را چون متني جامد وايستا به شمار آورده اند. حال آنكه معاهدات اصولاً خمير مايه ي هر توافق بين المللي و رزرو، عامل اصلي و اساسي حيات معاهده و در نتيجه، عامل پويايي آن است. بنابراين، اگر كساني معتقد بوده اند كه، شرط عامل تضعيف روابط قراردادي دولت هاست و معاهده ي شرط پذير معاهده اي ناقص است. شايد از اين نكته غافل بودند كه، فرض وجود معاهده ي كامل در جامعه ي بين المللي در حال تكامل اصولاً فرض بي محتواست. زيرا وجود شرط مبين تضادها و ناهمگوني هايي است كه در جامعه ي بين الملل پويا وجود دارد. به عبارتي ديگر، شرط را نبايد هرگز با معيارهاي اخلاقي سنجيد.[۸]

آن مساله اي كه در حق شرط معاهد ات مطرح است آن است كه، حق شرط نبايد نسبت به متن و مفاد اصلي معاهده خللي وارد سازد. در واقع شرط و مفهوم آن، نبايد مغاير با متن و ماهيت اصلي معاهده ي مزبور باشد. مساله ديگري در هنگام ايجاد شرط بايد رعايت گردد آن است كه، منافع اقليت به همان اندازه اي داراي اهميت باشد كه منافع اكثريت است. يعني نوعي توازن و تساوي ميان حقوق كشورها برقرار است و هرگز هيچ كشوري، به هر دليل موجه يا غير موجهي، نمي تواند به متن اصلي آن معاهده، خللي وارد نموده يا آن را به رسميت نشناسد.

فلسفي ، هدايت ا. ،حقوق بين الملل معاهدات ، تهران ، انتشارات فرهنگ نشرنو ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۲۵[۱]

.[۲] http://Wikipedia. org


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۸:۵۷:۱۸ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

بررسي فقهي و حقوقي

مهريه‌هاي غيرمتعارف و غيرعقلايي و آثار آن

استاد راهنما :

دكتر محمدجواد باقي‌زاده

استاد مشاور :

دكتر مهدي ذوالفقاري

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :

فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده ۱
مقدمه ۲
فصل اول: تبيين ماهيت مهريه و حكمت‌ها و كاركردهاي آن
۱. معناي‌ لغوي مهريه ۱۰
۲. مهريه در اصطلاح ۱۱
۳. مستند فقهي پرداخت مهر ۱۲
۳ـ۱ مهر در قرآن ۱۲
۳ـ۲ مهر در سنت و روايات ۱۴
۴. تاريخچه مهريه ۱۷
۴ـ۱ مهريه در اقوام مختلف ۱۷
۴ـ۱ـ۱ مهريه در يونان قديم ۱۷
۴ـ۱ـ۲ مهريه در عربستان قبل از اسلام ۱۷
۴ـ۲ مهريه در اديان مختلف ۱۹
۴ـ۲ـ۱ مهريه در حقوق زرتشتي ۱۹
۴ـ۲ـ۲ مهريه در آيين يهود و مسيحيت ۱۹
۴ـ۲ـ۳ مهريه در حقوق اسلام ۱۹
۴ـ۲ـ۴ مهريه در ايران ۲۰
۵. جايگاه مهريه ۲۲
۶. فلسفه و حكمت‌هاي پرداخت مهر ۲۳
۶ـ۱ حكمت پرداخت مهر در روايات ۲۳
۶ـ۱ـ۱ استحباب كم بودن مهريه ۲۴
۶ـ۱ـ۲ نكوهش مهر زياد ۲۵
۶ـ۱ـ۳ فلسفه وجوب مهريه ۲۶
۶ـ۲ حكمت پرداخت مهر در ديدگاه برخي ‌انديشمندان مسلمان ۲۶
۶ـ۲ـ۱ مهريه در مقابل استمتاع ۲۶
۶ـ۲ـ ۲ مهريه در مقابل بضع ۲۶
۶ـ۲ـ ۳ مهريه پاسخي به نياز فطري ۲۶
۶ـ۲ـ ۴ مهريه مكمل سهم الارث ۲۶
۶ـ۲ـ ۵ مهريه وثيقه‌اي در مقابل طلاق ۲۷
۶ـ۳ حكمت‌ پرداخت مهر از نظر جامعه‌شناسان ۲۷
۶ـ۳ـ۱ نظريه كاركردگرايي ۲۷
۶ـ۳ـ ۲ نظريه مبادله ۳۰
۷. علل افزايش ميزان مهريه در عصر حاضر ۳۰
۸. تدابير اسلام براي مهار طلاق ناشي از مهريه ۳۷
فصل دوم: احكام مهريه
مقدمه ۳۹
۱ـ ماهيت فقهي، حقوقي مهريه ۳۹
۱ـ۱ـ تعريف مهريه ۳۹
۱ـ۲ـ مهريه و ماهيت‏حقوقى آن: ۴۱
۱ـ۳ـ اقسام مهر ۴۱
۱ـ۴ـ مقادير و مصاديق مهريه ۴۳
۱ـ۵ـ شرايط صحت مهريه ۴۹
۱ـ۶ـ استحقاق و عدم استحقاق مهريه در صورت عدم تعيين مهريه ۵۴
۱ـ۷ـ معيوب بودن مهريه قبل يا بعد از عقد نكاح ۵۵
۱ـ۸ـ نكات مختلفى درباره مهر ۵۷
فصل سوم: مهريه‌هاي غيرعقلايي
۱ـ مهريه غيرمتعارف و غير عقلايي ۶۳
۲ـ كاركردهاي منفي افزايش مهريه ۶۷
۳ـ راهكارهاي جلوگيري از مهريه‌هاي غيرمتعارف ۷۱
۴ـ پيشنهادات ۷۴
سخن نهايي ۷۵
فهرست منابع ۷۶
چكيده انگليسي ۸۲

چكيده
تعيين مهريه‌هاي غيرمتعارف و غيرعقلايي به دليل فقدان قدرت بر تسليم آن از نظر فقهي و حقوقي باطل انگاشته مي‌شود و از عوامل تداوم زندگي زناشويي به شمار نمي‌آيد بلكه آثار نامطلوبي را درپي خواهد داشت. در اين رساله سعي شده است تا با گردآوري اطلاعات به شيوه‌ي كتابخانه‌اي به بررسي كتب فقهي وحقوقي مهريه‌هاي غيرمتعارف و غيرعقلايي و آثار آن پرداخته شود تا شايد در يك مجموعه‌ي مدوّن اطلاعات سودمندي در اختيار طالبان اين مباحث قرار دهد. به همين جهت با توجه به جايگاه مهريه به عنوان يك سنّت كهن در سيره‌ي قولي و عملي ائمه وتفاوت نگرش مردم درزمان حال به تبيين و روشنگري اقسام مهريه، صحت و بطلان آن، ماهيت فقهي و حقوقي آن، تفاوت‌ مهريه‌هاي غيرمتعارف و غيرعقلايي و احكام مربوط به هر يك، علل افزايش ميزان مهريه و. پرداخته شده است.
بنابراين در خصوص مهريه رجوع به اصل دين، يكي از منابع مهم توليد ارزش و تعريف رفتار بهنجار در جامعه‌ي ماست. مهريه‌‌هاي غيرمتعارف و غيرعقلايي از منظر ديني يك ناهنجاري شمرده مي‌شوند. روايات متعددي بر سبك بودن مهريه تأكيد مي‌كنند و افزايش آن را منشأ خصومت مي‌دانند. برخي از جامعه‌شناسان نيز در شناساندن رفتارهاي بهنجار از رفتار نابهنجار فقط به تعاريف مرسوم در منابع غربي توجه مي‌كنند و احياناً در تحليل و تبيين آنها دچار اشتباه مي‌شوند.
واژگان كليدي: مهريه، مهريه‌هاي غيرمتعارف، مهريه‌هاي غيرعقلايي
مقدمه
زندگي مشترك كه با ميثاق مقدس ازدواج آغاز مي‌شود، يكي از با ارزش‌ترين نعمت‌هايي است كه خداوند متعال جهت تكامل انسان‌ها قرار داده است. بي‌ترديد چنانچه امر ازدواج با شرايط منطقي، صحيح و منطبق با اصول موجود در شرع مقدّس اسلام انجام پذيرد، حاصلي جز نزديكي به معبود يكتا و آرامش انسان نخواهد داشت. يكي از شرايط ازدواج كه لازم است پيش از وقع عقد زن و مرد بر سر ان به توافق رسند، مسأله‌ي مهريه است.
بر اساس دستورات شرع مقدس اسلام، شايسته است با تعيين مهريه‌ي متعادل، با توجه به اصول شرعي و در حدي كه افراط و تفريط نباشد، پايه‌هاي يك زندگي مشترك از ابتدا به گونه‌اي صحيح بنا نهاده شود. «براساس آيه‌ي ۴ سوره‌ي نساء «واتو انساء صدقاتهن نحله.» فلسفه‌ي شرع مقدس براي مهريه يك نوع هديه دادن است. سنت پيامبر در اين زمينه در مورد حضرت زهرا(س) و زنان پيامبر مهر السنه بوده و زياد نبودن مبلغ مهريه، به عنوان امري پسنديده تلقي مي‌شده است.
در اجتماع كنوني ما كه نوعاً ازدواج‌ها دچار آسيب شده است، برخي خانواده‌ها براي فرار از تزلزل و جدايي، در موقع پيوند ازدواج مهريه‌ي دختر را خيلي بالا گرفته و از اين گذرگاه مي‌كوشند تا پيوند ازدواج را استحكام ببخشند؛ غافل از اين كه همين دورانديشي راساً و مستقلاً عامل تزلزل و تضعيف خانواده مي‌گردد.
با توجه به اين كه در حال حاضر در كشور ما بين ۱۳ تا ۱۴ ميليون جوان در آستانه‌ي ازدواج قرار دارند و يكي از شرايط لازم امر ازدواج در شرع مقدس اسلام مسأله‌ي مهريه است و نظر به اين كه ۷۸ درصد از جوانان، مهريه‌ي سنگين را موجب گريز از ازدواج مي‌دانند، تعيين ميزان مهريه به نوع كه هم قابل پرداخت بوده، و هم جلوي هر گونه سوء استفاده‌ي احتمالي را بگيرد، تبديل به يكي از معضلات اجتماعي گرديده است. لذا مطالعه‌ي وضعيت مهريه در ازدواج جوانان امروزي، آسيب‌شناسي آن به منظور برنامه‌ريزي جهت تسهيل امر مقدس ازدواج و برطرف نمودن موانع آن ضروري مي‌باشد.
پرداختن قرآن كريم به موضوع مهريه در برخي از آيات(نساء آيه‌ي ۴ و ۲۴) نشان‌دهنده‌ي اهميت آن در زندگي انسان است. در اسلام، مسأله‌ي مهر و پرداخت آن تا آن درجه اهميت دارد كه در سنت اسلامي زن نمي‌تواند از پذيرش مهريه، ولو به مقدار ناچيز، سرباز زند. «مهريه به آن درجه از اهميت نيست كه عدم پرداخت آن موجب گسستن زندگي گردد، اما تعيين مهريه براي زن، نوعي عنايت و توجه به اوست.
دين مبين اسلام نسبت به اصل مهريه نظر كاملاً روشني ارائه مي‌دهد و شرط صحت عقد نكاح را در تعيين ميزان مهريه مي‌داند، اما نسبت به مقدار آن كمينه و بيشينه‌اي تعيين ننموده و به توصيه‌هاي اخلاقي با توافق طرفين بسنده نموده، اما شرايطي را در تعيين مهريه لحاظ كرده است.
با وجود آن كه دين اسلام بر سبك بودن مهريه تأكيد دارد، اما بررسي ميزان مهريه‌ها در سال‌هاي اخير افزايش ميانگين مهريه را نشان مي‌دهد. از آن جا كه پديده‌ي افزايش مهريه در ايران نسبتاً جديد است ريشه‌هاي آن را بايد در شرايط سال‌هاي اخير بررسي نمود. مطالعات نشان مي‌دهد كه عوامل زيادي افزايش مهريه را تحت الشعاع خود قرار داده كه به طور خلاصه مي‌توان به موارد زير اشاره نمود: نسيه بودن مهريه، وقوع تغييراتي در نظام باورها، نگرش‌ها، رفتارها، انتظارات و ترجيحات اكثريت افراد جامعه و غلبه‌ي نگرش‌هاي مادي، تحركات اجتماعي و ايجاد فرصت‌هاي جديد و استقلال‌طلبي نسبي براي زنان، مهار طلاق و كنترل نوجويي‌هاي مردان با توجه به بالا رفتن آمار طلاق، افزايش ارتقاي منزلت اجتماعي زنان، تشريفات ازدواج، چشم‌و هم‌چشمي‌ها، كمال‌يابي‌، شيوع ازدواج‌هاي برون فاميلي، تضعيف اعتماد اجتماعي، ترويج بي‌بند و باري و غيره.‌
افزايش مهريه با وجود آن كه طلاق را براي مرد مشكل مي‌سازد پيامدهاي منفي به دنبال دارد. افزايش سن ازدواج و عدم تأمين نيازهاي روحي و جسمي جوانان، تغيير در نوع همسرگزيني، كاهش نرخ ازدواج، ايجاد خصومت و دشمني، تحمل اجباري زندگي‌هاي تصنعي، تحت‌الشعاع قرار گرفتن ارزش‌هاي دين، افسردگي، عصبيت و بدبيني، رواج فحشاء، حيله‌گيري و بداخلاقي، عدم وفاي به عهد و از بين رفتن سرمايه‌هاي اجتماعي از جمله اين پيامدهاست.
فلسفه‌ي مهريه در اسلام تبيين مطلوب بودن زن و طالب بودن مرد است. خداوند مهريه را تعيين فرمود تا مرد به وسيله‌ي مهريه صداقت خود را در ابراز علاقمندي نشان بدهد. با توجه به فلسفه‌ي مهريه، تعيين مهريه متناسب در حفظ زندگي زناشويي نقشي مهم ايفا مي‌كند، زيرا همان گونه كه مهريه‌ي سنگين در اسلام ناپسند شمرده شده، مهريه‌هاي اندك و حتي قرار ندادن مهريه نيز نامعقول مي‌باشد. چون مهريه نشان از احترام مرد و زن است و نبودن يا اندك بودن آن موجب مي‌گردد كه زن خود را در مقابل زنان هم رديف خود محقر و كوچك ببيند و آسيب‌هاي روحي و رواني به وي وارد آيد. اين در حالي است كه در صورت زياد بودن ميزان مهريه مرد هميشه خود را مطيع و فرمان‌بردار زن خواهد ديد و از ترس اين كه زن بنا به دلايلي مهريه‌ي خويش را مطالبه نمايد، سعي مي‌كند بنا به خواسته‌ي زوجه عمل نمايد.
«مهريه»، جزو حقوق امضايي شرع مبين اسلام است. در دين اسلام احكام و حقوق به دو دسته امضايي و تاسيسي تقسيم مي‌شوند. احكام امضايي از پيش از اسلام وجود داشته‌اند و شارع مقدس آنها را يا كاملا پذيرفته است يا با اندك تغييراتي جزو احكام و حقوق اسلامي برشمرده است. حال آنكه احكام تاسيسي براي نخستين بار توسط شارع مقدس وضع شده‌اند و مسلمانان موظف شده‌اند از اين احكام و حقوق پيروي كنند. هنگامي كه مي‌گوييم «مهريه» جزو احكام و حقوق امضايي است، بدين معني نيز هست كه «مهريه» جزو حقوق عرفي جامعه بوده و شارع مقدس آن را به رسميت شناخته است. بنابراين وجه عرفي «مهريه» را نبايد فراموش كرد، ضمن آنكه در اسلام عنوان «مهرالسنه» كه مهريه حضرت فاطمه سلام‌الله عليهاست و به عنوان ميزان مهريه‌اي كه سنت


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۸:۵۵:۴۹ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]

 

تكه هايي از متن به عنوان نمونه :
مقدمه:
مواد غذايي محيط هاي بسيار مناسبي براي رشد انواع ميكروب ها، انگل ها و حشرات مي باشند و بديهي است كه در معرض فساد و بيماريزايي قرار دارند (كريم، ۱۳۸۲). در حال حاضر فساد و مسموميت هاي ناشي از مصرف غذاهاي آلوده ساليانه زيان هاي مالي و جاني بسياري را بر جوامع انساني وارد مي سازد. به عنوان مثال هزينۀ هر مورد از موارد ابتلاء به اسهال نوزادان حداقل پنجاه دلار برآورد شده است كه در سطح جهان هزينه اي كه در اين رابطه بااين بيماري در همان سال مصرف شده به پنجاه ميليارد دلار مي رسد (ابراهيمي محمدي، ۱۳۸۸). زيان هاي ناشي از مسموميت هاي غذايي را اگر به اختصار بيان كنيم عبارتند از هزينه هاي پزشك، بستري شدن، درمان، درمان هاي حمايتي، هزينه هاي ناشي از حذف غذاهاي آلوده، كنترل محصولات، پژوهش در اين زمينه و پيگيري آن، كاهش سرمايه، كاهش ارزش صادرات، كاهش توليد، كاهش درآمد توريسم و نظير آن ها (رضويلر، ۱۳۸۱). موارد مذكور وقتي كه با كمبود مواد غذايي در جوامع غير صنعتي همراه شود، بيشتر نمود پيدا مي كند. با توجه به افزايش روزافزون افراد بشري و نيز با در نظر داشتن اين موضوع كه سلامت جسمي در گروي تغذيۀ صحيح و اصولي مي باشد، نياز به حفظ منابع موجود غذايي در حد امكان بيشتر مي شود (Varnam,1991).
امروزه استفاده از غذاهاي آماده و نيمه آماده در فروشگاه هاي مواد غذايي، رستوران ها و اغذيه فروشي ها به صورت گرم و سرد رو به افزايش گذاشته است. در اين بين گوشت قرمز فراورده ايست كه مصارف زيادي به صورت مصرف مستقيم در منازل، رستوران ها، كبابي ها، در تهيۀ انواع فراورده هاي گوشتي نظير همبرگر، سوسيس و كالباس، كلوچه هاي گوشتي و دارد كه با توجه به مصرف زياد اين مادۀ غذايي توجه به كيفيت، سلامت و بهداشت آن بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است و در اين راستا توصيه ها و دستورالعمل هاي زيادي به منطور ارزيابي و كنترل بهداشتي اين ماده از توليد تا مصرف ارائه شده است.
توجه به اين نكته كه با وجود پيشرفت علوم و صنايع غذايي، بيماريهاي ناشي از غذا به عنوان مهمترين مسئله در جهان باقي مانده است و اينكه در سراسر جهان صدها ميليون انسان به بيماريهاي قابل انتقال از طريق غذا و آب مبتلا مي شوند، دقت در ارزيابي ها را بيشتر نمايان مي سازد. اين مسئله در كشورهاي در حال توسعه و در ميان افرادي كه به ضعف سيستم ايمني و يا سوء تغذيه مبتلا هستند در حال افزايش است. نكتۀ قابل تأمل اين است كه در حين دهه گذشته، افزايش قابل توجهي در گزارش بيماري هاي ناشي از غذاهاي آلوده وجود داشته است. يكي از روش هاي اجتناب از آلودگي، عرضه مواد غذايي به صورت بسته بندي است. امروزه در اكثر كشور هاي صنعتي مواد غذايي پروتئيني، لبني، سبزيجات و ميوه جات و بسياري از مواد غذايي ديگر خام و پخته شده جهت حفظ سلامتي مردم به صورت بسته بندي عرضه مي گردد. متأسفانه در كشور ما هنوز بسياري از مواد غذايي و از جمله گوشت به صورت سنتي تهيه و عرضه مي گردد. البته لازم به ذكر است كه با وجود گسترش زندگي صنعتي همزمان با رشد تكنولوژي و توسعه مراكز تهيه مواد غذايي، كه رواج غذاهاي بسته بندي شده و آماده مصرف و توسعه صادرات و واردات آن ها در سطح بين المللي را به دنبال داشته است، اين گونه تسهيلات با وجود اين كه توانستند در سطح وسيعي مسئله تقاضاي روز افزون مواد غذايي را پاسخگو باشند، ولي خود مسائل جديد از قبيل گسترش همه گيري مسمويت هاي غذايي را به دنبال داشته است. از طرفي ديگر با افزايش جمعيت انساني در سطح جهان روبه رو هستيم ( سلطان دلال، م. و همكاران، ۱۳۸۶).
در ميان باكتري هاي بيماريزا گونه هاي سالمونلا در ارتباط با شيوع در محدوده گوناگوني از غذاها شامل ماهي، لبنيات، سبزيجات، گوشت و فرآورده هاي گوشتي بوده اند. مطالعات انجام شده نشان داده كه فراواني آلودگي گوشت به سالمونلا در كشورهاي مختلف متفاوت است. آلودگي مواد غذايي با اين پاتوژن ممكن است در مراحل مختلف زنجيره غذايي شامل توليد، فرآوري، توزيع، خرده فروشي ها و دست زدن يا آماده نمودن ايجاد شودطبق بررسي هاي به عمل آمده تعداد افراد مبتلا به بيماري سالمونلوز در طول يكسال در ايالات متحده حدود ۲ ميليون نفر تخمين زده مي شود. عمدتاً پذيرفته شده كه سالمونلوز از طريق خوردن مواد آلوده منتقل مي شود.
امروزه سالمونلا با بيش از ۲۶۰۰ سرووار يكي از شايع ترين علت هاي مسموميت در جهان است. باعث بروز بيماري در بسياري از افراد در طول سال مي شود و اكنون سال هاست كه سالمونلوزيس در بسياري از كشورها تحت كنترل است و به نظر مي رسد اين ميكروب مسئله اي عليه عموم بوده باشد. مرگ و مير ناشي از اين ميكروب كمتر از بقيۀ بيماري هاي منتقله از راه غذاست، ولي شيوع بالايي دارد.
اين باكتري معمولاً لولۀ گوارش و و دستگاه لنفاوي را درگير مي كند و در صورت عدم درمان فوري حتي ممكن است به مرگ منتهي شود. همۀ افراد در معرض خطر آلودگي هستند، ولي افراد پير، كودكان و كساني كه نقص سيستم ايمني دارند بيشتر در معرض خطر هستند. همچنين در مناطقي كه از نظر بهداشتي، اقتصادي و اجتماعي پايين هستند، شايع تر است.
n style=”color: #000000;”>   شناسايي سالمونلا در گوشت و بسياري از مواد غذايي به طور معمول از طريق كشت ميكروبي انجام مي شود. اما اين روش ها زمان برند. و دقت و حساسيت كافي ندارند. برخي از آزمون هاي سرولوژيكي نيز مورد استفاده دارند. اما آن ها نيز محدوديت هاي خاص خود را دارند.
با توجه به مطالب فوق و ذكر و مخاطراتي كه سالمونلوز از نظر بهداشت عمومي و بيماريهاي مشترك بين انسان و دام دارد عنوان پايان نامه حاضر جهت بررسي اين مسئله انتخاب شده است. چنانچه اهداف اين تحقيق آن بود كه با بهره گرفتن از آغازگرهاي اختصاصي و با كمك روش Multiplex-PCR تشخيص سريع باكتري سالمونلا كه حاوي ژن invA به عنوان عامل حدت مي باشد، در گوشت گاو تازه توزيع شده در سطح فروشگاه هاي گوشت شهرستان سنندج مورد بررسي قرار گرفت و بدينسان درصد آلودگي گوشت تازۀ گاو به باكتري سالمونلا به روش مذكور مشخص گرديد. همچنين با بهره گرفتن از تشخيص پرايمرهاي اختصاصي flic و Prot6E جدا سازي گونه هاي سالمونلا تايفي موريوم(Salmonella typhimorium) و سالمونلا انتريتيديس (Salmonella enetritidis) اعمال شد و درصد آلودگي به اين ميكروارگانيسم هاي بيماريزا مشخص گرديد. باشد كه به دنبال پژوهشهاي فراواني كه تا كنون انجام گرفته، اين پايان نامه نيز بتواند به عنوان قدمي هر چند كوچك در تحقيقات گسترده تري كه در آينده و در اين رابطه انجام مي پذيريد مفيد و موثر واقع گردد.
خانواده انتروباكترياسه[۱]
۱-۱-۲ مقدمه:
خانواده انتروباكترياسه، بزرگ ترين و نامتجانس ترين مجموعه از مهم ترين باسيل هاي گرم منفي را تشكيل مي دهد (موري، ۱۳۷۱). انتروباكترياسه ها در طبيعت بسيار فراوان هستند. در روده حيوانات (مخصوصاً پستانداران)، روده انسان، خاك، آب، غبار هوا و گاهي برخي فرآورده هاي غذايي و سبزيجات آلوده نيز وجود دارند(همتي، ۱۳۷۰).
آلودگي آب به مدفوع از طريق اثبات حضور اشرشيا كولاي[۲] كه زيستگاه طبيعي آن روده است مشخص مي گردد.گونه هاي كلسيلا[۳] شامل كلسيلا پنومونيه[۴]، انتروباكتر[۵] و سيتروباكتر[۶]، از سبزيجات، خاك اره و بستر اسب ها جدا شده اند (كارتر و وايس، ۲۰۰۴). تعدادي از اعضاي اين خانواده(نظير شيگلا[۷] ، سالمونلا[۸] و يرسينيا[۹]) هميشه به همراه بيماري هاي انساني مشاهده مي شوند، در حالي كه عده اي ديگر (نظير اشرشيا كولاي، كلبسيلا پنومونيه و پروتئوس ميرابيليس[۱۰]) علاوه بر اين كه در حالت فيزيولوژيك در فلور طبيعي يافت مي شوند، قادر به ايجاد عفونت هاي فرصت طلب[۱۱] نيز             مي باشند (موري، ۱۳۷۱). بعضي از آن ها جزء فلور معمولي روده نمي باشند مثل سالمونلا و شيگلا. يعني چنان چه از كشت مدفوع به دست آيند دليل بر بيماري و يا ناقل بودن شخص خواهد بود (همتي، ۱۳۷۰). باكتري هاي روده اي مسئول اغلب عفونت هاي بيمارستاني مي باشند (رحيمي، ۱۳۸۶).
در اين خانواده مهم ترين عوامل بيماري هاي گوارشي از قبيل عامل تب تيفوئيد[۱۲] و ديسانتري باسيلي وجود دارد (رحيمي، ۱۳۸۶).
۲-۱-۲طبقه بندي:
تمايز و تعيين صفات انتروباكترياسه ها بر پايه انواع واكنش هاي بيوشيميايي، كشت و ساختار آنتي ژني استوار است. انتروباكترياسه ها با اين روش هاي معمولي بيش از ساير باكتري ها شناخته شده اند. تمايز دقيق بين گونه هاي انتروباكترياسه امكان پذير نيست و گاهي مشخص كردن سويه هاي حد واسط دشوار مي باشد. ناكافي بودن ملاك هاي تمايزي معمول به عنوان اساس رده بندي رسمي در اين خانواده به چشم مي خورد. امروزه معلوم گرديده كه انتروباكترياسه ها را مي توان فراتر از رده و جنس و گونه تقسيم بندي كرد و اين تقسيم بندي فراتر بر اساس روابط ژنتيكي به ويژه تركيب ژن هاي كروموزومي بين گونه ها انجام مي گيرد (گلباز جباري، ۱۳۷۵).
تا سال ۱۹۷۲ تنها ۲۶ گونه در اين خانواده نام گذاري شده بود در صورتي كه در حال حاضر بيش از ۲۸ جنس و ۸۶ گونه در اين خانواده وجود دارد و ۱۱ دسته[۱۳] ديگر نيز به عنوان گروه هاي روده اي وابسته ذكر مي شوند كه براي نام گذاري احتياج به بررسي بيشتري دارند. خوشبختانه تنها ۲۵ گونه از باكتري هاي خانواده انتروباكترياسه پاتوژن هاي مهمي براي انسان و حيوانات بوده و از نمونه هاي مرضي جدا مي شوند. گونه هاي ديگر به ندرت از انسان گزارش شده اند (زهرائي صالحي، ۱۳۷۸؛ شيمي، ۱۳۷۶).
بيشتر عفونت هاي باليني مربوط به چند جنس معدود است كه عبارتند از: اشرشيا كولاي، پروتئوس، كلبسيلا، سالمونلا، شيگلا، يرسينيا و انتروباكتر. ۷۲ گونه ديگر فقط ۱ تا ۲ درصد از موارد باليني را شامل شده اند (
رحيمي، ۱۳۸۶؛ جاكليك و همكاران، ۲۰۰۳).
۳-۱-۲مورفولوژي:
باكتري هاي خانواده انتروباكترياسه، باسيل هاي گرم منفي با اندازه متوسط (۶-۱ ´ ۱-۳/۰ ميكرومتر) و فاقد هاگ مي باشند. برخي از اين باكتري ها داراي تاژك از نوع اطرافي[۱۴] بوده و در نتيجه متحرك         مي باشند، در صورتي كه برخي ديگر نظير شيگلا و كلبسيلا فاقد تاژك و غيرمتحرك اند. البته گونه تاتوملاپتيسئوس[۱۵] برخلاف باكتري هاي متحرك اين خانواده به وسيله تاژك هاي جانبي يا قطبي و تحت قطبي حركت مي كند. برخي از گونه ها داراي فيمبريه يا پيلي مي باشند كه باعث بروز خصوصيات جديد در اين گونه ها از جمله خاصيت چسبندگي و اتصال به گلبول هاي قرمز و مخاط روده ميزبان مي گردد. همچنين برخي از باكتري هاي اين خانواده داراي لايه لعابي به نام كپسول هستند كه اين ساختمان بيروني در كلبسيلا مشخص تر است (زهرائي صالحي، ۱۳۷۸؛ شيمي، ۱۳۷۶). در برخي مانند اشرشيا كولاي به صورت يك لايه نازك مي باشد و در برخي ديگر وجود ندارد (همتي، ۱۳۷۰). ديواره سلولي از مورئين[۱۶]، ليپوپروتئين، فسفوليپيد و ليپوپلي ساكاريدها تشكيل شده كه به صورت لايه هايي بر روي يكديگر قرار گرفته اند. قسمت ليپوپلي ساكاريدي حاوي زنجيره هاي جانبي اختصاصي پلي ساكاريدي است كه صفات آنتي ژني گونه هاي مختلف را تعيين و همچنين داراي فعاليت آندوتوكسيني است (جاكليك و همكاران، ۲۰۰۳).
۴-۱-۲خواص كشت:
همه باكتري هاي اين خانواده در شرايط هوازي و بيهوازي رشد كرده و به اصطلاح بيهوازي اختياري هستند (زهرا صالحي، ۱۳۷۸). بافت ها، مدفوع، بخشي از روده، ادرار، شير، خون و ساير نمونه هاي باليتي جهت كشت مورد استفاده قرار مي گيرند (كارتر و وايس، ۲۰۰۴).
تمامي آن ها روي محيط معمولي ژلوز و آبگوشت مغذي به خوبي رشد مي كنند. در محيط آبگوشت مغذي به طور كلي بعد از ۲۴ ساعت كدورت يكنواخت ايجاد مي كنند، طوري كه اگر لوله كشت را


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ] [ ۰۸:۵۴:۲۱ ] [ حميدي ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه

لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 4
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی